
حذف شبهجمهوریت در ایران؛ حکومتی و فرقهای شدن مخاطرهآمیزتر
2 تیر, 1403تشدید سیاست نسلکشی فرهنگی علیه خلقها
نویسنده: شورش کرماشان، عضو بخش رسانه کودار
امروز ایران به نقطهای رسیده است که تمام تبلیغات رژیم در خصوص شبهجمهوریبودن نظام به فنا رفته و برای نخستین بار است که تا این درجه بالا، این کشور بصورت حکومت اسلامی تندرو و فرقهای اداره میشود. از جمله این فرقه، پایداریها هستند. رژیم برای رسیدن به این نقطه، سالها کار کرد. طوری که از همان اوان قدرت اقدام به تأسیس دانشگاه امام صادق کردند و با تعطیل کردن مابقی دانشگاههای مشابه و یا بیاهمیت کردن آنها، محوریت را به این دانشگاه بخشیدند. خواستند از این راه به کادرسازی دست بزنند و با آمادهکردن شماری کادرهای کلیدی، سیاست یکدستسازی قدرت را آغاز کنند. این کار را هم کردند و سپاه پسداران و بسیج را بعنوان نیروی نظامی آن تعیینکردند. این فرقهایبودن و حذف دگراندیشان رژیم را نزد مردم بشدت مینیمیزه کرد و مشارکت انتخاباتی به زیر ۳۰ درصد رسید. در تهران به زیر ۱۵ درصد.
پایداریها، یک فرقه تندرو هستند که شاگردان مصباح یزدی هستند. خامنهای تلاش میکند بجای فردریش نیچه فیلسوف، مصباح یزدی را بعنوان عالم برجسته تبلیغ کند. حتی در این زمینه توصیههایی به زعم خود کرد. این درحالی است که پایداریها گذشته از افراطیگری در سیاست و دولت، در زمینه علم هم خواستار حذف علوم انسانی هستند. تشکلهایی موسوم به «جامعه روحانیت و حزب مؤتلفه» جزو سیاستگزاران و برنامهریزهای این فرقه شدند. احمدینژاد هم با آنها نزدیکی زیادی در زمان زمامداری داشت.
اصلاحطلبان نیز که امروز با تأیید صلاحیت پزشکیان خشنود شدهاند که شانس آن را دارند در قدرت سهمی برای خود دستوپا کنند، ادعا میکنند که علیه فرقهگرایی حکومت و دولت ایستادهاند. درواقع با این فرصتطلبی به خواستههای شورای نگهبان تن درداده و به تب پزشکیان راضی شدهاند. پزشکیان از قماش طبقه بالای ترکها در حاکمیت ایران هست. شورای نگهبان براساس محاسبات آماری از جامعه پزشکیان را آورده است. اصلاحطلبان اساسا با حمایت از پزشکیان ناشیگریکردهاند و حمایتشان از سر ناچاری هم هست. چراکه پیشتر اعلام کردند که اگر کاندید آنها غیر از خاتمی باشد، مشارکت نخواهند کرد. درواقع پزشکیان را خامنهای قبول کرده چون او را به اصلاحطلبان قالب کردهاند. غالبا اصولگرایان در دهههای گذشته با افزایش فشارها سعی کردهاند که نامزد اصلاحطلبان را خود برای آنها تعیین کنند. با اعلام حمایت تمامقد از پزشکیان از سوی اصلاحطلبان، روشن شد که اینها سهم بزرگی در بقای حکومت فرقهای دارند نه در نابودی آن. این درحالی است که شورای نگهبان با ردصلاحیت شخصیتهای کلیدی، حتی پا را فراتر از قانون نظارت استصوابی رژیم گذاشت. هم قانون اساسی خود را با زیرپا گذاشتن لعنت کردند و هم حقوق جامعه را کاملا ضایع کردند.
اکنون بیت خامنهای دنبال قالیباف هستند. افراد زیادی از سازمان مخوف بسیج و جبهه پایداری به دنبالهروی از زاکانی روی آوردهاند و میخواهند او رئیسجمهور شود. ادعای زاکانی در خصوص ماده صد قانون اساسی کاملا دروغ است زیرا قانون ایران صراحتا فقط به شوراهای ده، بخش ، شهر و استان تحت کنترل کامل رژیم و با رعایت کامل تمامیت ارضی، وابستگی به نظام جمهوری اسلامی و تابعیت کامل حکومت مرکزی اشاره کرده است. پس این یک فریب میباشد. سعید جلیلی هم دکترای کیلویی دارد و از دانشگاه امام صادق بیرون آمده که استاد او علمالهدی پدرزن رئیسی بوده.
حاکمیت فرقهای مشخص است که به زنان مجال پیشرفت و حضور نمیدهد. لذا بازی و سناریوی اعلام اینکه زنان میتوانند برای ریاستجمهوری ثبتنام کنند را به راه انداخت. در پشتپرده و خفا اما اجازه ماندن به کاندیداهای زن نداده و حق انتخابشدن برای آنها قایل نشدند. همه این ترفندها برای اغفال و فریب تودهها بخاطر رخدادهای دوسال گذشته بود که بخاطر قیام ژن، ژیان، آزادی به میان آمده بود. بهرحال اصلاحطلبان با تأیید صلاحیت پزشکیان به وجد آمدهاند و باز فرصت چانهزنی در بالا بر سر سهم خود و پوپولیسم و فریب مردم در پیشگاه جامعه را یافتهاند.
اصلاحطلبان میکوشند که از پزشکیان که خیلی هم اصلاحطلب نیست، حمایت کنند تا در صورت شانس پیروزی، روند خالصسازی را که بشدت به ضرر آنها در دستگاه قدرت بوده، متوقف کنند. البته که پزشکیان چنین گزینهای نیست که بتواند آن کار را بکند و تمامی ویژگیهایش این است که تابع بیت خامنهای و حاکمیت خواهد بود نه اصلاحطلبان که جناح چپ همین نظام هستند.
بیت خامنهای و شورای نگهبان بصورت حسابشده و دقیق پزشکیان را بعنوان نامزد اصلاحطلبان تأیید صلاحیت کردهاند. ویژگیهای پزشکیان طوری است که نمیتوان گفت اصلاحطلب است درحالی که اصلاحطلبی یک دورویی و رویزیونیسم بیش نیست. مشی او بیشتر در قالب یک اصولگرای میانهرو است و درواقع رسالت کنترل اصلاحطلبان به او داده شده است. همچنین یک فریبکاری و عوامفریبی آشکار در زمینه مسئله ملیتها و خلقها میباشد. این روزها در این زمینه تبلیغات زیادی انجام میگیرد. پس درحالی که جامعه از همه جناحهای رژیم خصوصا اصلاحطلبی عبور کرده، قالبکردن یک شخص چون پزشکیان، تداوم حاکمیت اسلامی فرقهای است نه درافتادن با آن. در چهاردهه گذشته این امر بصورت واضع اثبات شده و کارنامه اصلاحطلبان سیاه میباشد.
بنابراین، فرقهایشدن شدیدتر و سیاستهای یکدستسازی و خالصسازی رژیم در برهه پیشرو با وجود پیروزی هرکدام از کاندیداهای ریاستجمهوری، افزایش خشونتبارتر سیاست نسلکشی فرهنگی علیه کوردها و سایر خلقهای تحت ستم است.