اوجالان کیست؟/ هویت رهبر آپو؛ یک عمر مبارزه برای آزادی
21 شهریور, 1402کتابچه// اوجالان کیست؟/ هویت رهبر آپو؛ یک عمر مبارزه برای آزادی
رهبر آپو(عبدالله اوجالان) زاده ۴ آوریل ۱۹۴۹ میلادی در روستای عمرلی (آمارا) واقع در پنج کیلومتری پیچی تند از مسیر شمال به جنوب رودخانه فرات به دنیا آمده است. نام پدر ایشان عمر و نام مادر، عُوَیش (صورت محلی و تغییریافتهی عایشه) میباشد. چنین مستفاد میگردد که این منطقه به شیوهای گسترده برای نخستینبار مورد استعمار تمدن سومر واقع گردیده است. در جنوب، کارگامیش – جزو اساسیترین مستعمرات سومریان – در شرق اورفا – بیلهجیک، در شمال، سامسات و در غرب، کاملا در مرکز شهرهای پره قراردارد. دوره تحصیلات متوسطه را در سال ۱۹۶۳ در شهر نیزیپ بعنوان دومین مرحله از زندگی، از سرگذراند. پس از اتمام دبیرستان و ترک روستا به تحصیل در رشته علوم سیاسی در دانشگاه آنکارا پرداخت لذا وقتی متوجه شد که در عرصههای دین و نظام نمیتواند پیشرفت کند، عرصه سیاست را بعنوان هدف انتخاب نمود. رهبر آپو پس از پایان دانشگاه به عنوان کارمند اداره ثبت اسناد و املاک در دیاربکر واقع در جنوب شرقی ترکیه مشغول به کار شد.
در سال آخر دبیرستان به جنبش چپ تمایل پیداکرد. با خواندن کتاب «الفبای سوسیالیسم»، اثر «لئو هیوبرمن» در دوران دبیرستان با سوسیالیسم آشنا شد و به قول خودش با خود گفت «… مارکس پیروز شد». با ظهور رهبر آپو، همانطور که خود ایشان میگوید، دوران نظام اتنیکی پایان و عصر خلق آغاز میشود. اهداف عشیرهای، طبقاتی و ملی نتوانستند که ایشان را اسیر خود سازند. حتی دین هم در این زمینه بر رهبر آپو کارساز نشد. چپگرایی و کُردگرایی را با هم انتخاب نمود. در ۷ آوریل ۱۹۷۲ اعتصاب و پخش اعلامیەهای اعتراضی توسط دانشجویان در اعتراض بە کشتار قزل درە ترکیه را تکانداد. رهبر آپو یکی از پیشاهنگان این حرکت اعتراضی بود کە همراه عدەای دیگر دستگیر و جمعا بە مدت ۷ ماه در زندان «ماماک» (واقع در آنکارا) محبوس شد. در ۲۴ اکتبر ۱۹۷۲ دادگاه بە خاطر کمبود مدارک علیە رهبر خلق کرد وی را از زندان آزاد کرد. بە محض آزادی از زندان بنا بە توصیە یکی از دوستانش که اهل منطقهی دریای سیاه بە نام صدری و آدرسی کە او دادە بود بە خانەهای دانشجویی در محلەی باغچلیاَولَر رفت و با رفقا «کمال پیر» و «حقی قرار» کە در آنجا ساکن بودند ارتباط پیدا کرد و اینگونه تا هنگام شهادت آن دو رفیق همیشە با هم بودند. رهبر آپو حدود دو سال در این خانە ماند و بە مطالعە و فعالیت پرداخت و در همین دوران بود کە نخستین نمودهای رهبریت در شخصیت ایشان پدیدار شد.
کردستان مستعمره است
این تفکر و تز رهبر آپو مبنی بر اینکە «کردستان مستعمرە است»، در این خانە شکل گرفت. پس از خروج از آن زندان در اواخر ۱۹۷۲ کاملا خود را برای تشکیل گروهی مستقل آماده نمود و اولین جلسه در مورد حل مسئله کُرد با حضور شش نفر در آوریل ۱۹۷۳ در آنکارا در سد چوبوک برگزار نمود.
روزهای پس از نوروز ۱۹۷۳: رهبر آپو در ایام نوروز در نزدیکی سد «چوبوک» کە تأمین کننده آب آنکارا بود جلسەای را با حضور ۶ تن از دانشجویان کُرد برگزارنمود کە همین گروە در واقع هستەی اصلی سازماندهی PKK شدند. در این نشست ضمن تبیین تز «کردستان مستعمرە است» فعالیتهای گروە آغاز شد. علاوە بر رهبر آپو، رفقایی چون «علیحیدر قیطان» (رفیق فؤاد) از شهر درسیم، «موسی اردوغان» از شهر حیلوان، «مصطفی آکساکا» از شهر العزیز و «خلیل اصلان» و «اسماعیل بینگول» از شهر گِمگِم (وارتو) در این گردهمایی حضور داشتند. در کل سال ۱۹۷۳ این عدە بە عنوان یک گروە کردستانی فعالیتهای تبلیغی و حزبی انجام میدادند. بعدها بە جز رفیق علیحیدر قیطان دیگر اعضا یکی پس از دیگری از گروە جدا شدند. رهبری به این ترتیب مبارزاتش را با عنوان «کردستان مستعمره است» آغاز نمود.
در ۸ آوریل ۱۹۷۴ و در جریان نشستها و اجلاسی که در حد کنفرانس بود، ضمن تبیین برنامە و شرح وظایفی مشترک، رهبریت مشترک نیز تعیین شد. کانون آموزش عالی دمکراتیک آنکارا ADYOD کە در ابتدای سال ۱۹۷۴ از سوی جوانان حزب کارگران سوسیالیست سازماندهی شده بود آغاز بە کار کرد. رهبر آپو پیشاهنگی فعالیتهای حزبی را برعهدە داشت و حقی قرار نیز در رهبری آن جای گرفت.
در ۴ دسامبر ۱۹۷۴ در پی دستور دولت، جوانان فعال ADYOD مورد یورش پلیس قرار گرفتە و ۱۶۲ نفر از آنها بازداشت و بە مدت یک هفتە در زندان ماماک حبس میشوند. در میان این گروە عبدالله اوجالان و علی حیدر قیطان هم دیدە میشدند. همچنین در ژانویە ۱۹۷۵ به جای ADYOD کە منحل شدە بود کانون آموزش عالی آنکارا (AYOD) سازماندهی شد. بە خاطر شمار پرتعداد دانشجویان، «کانون جبهە راه انقلابی» در گروه رهبریت (AYOD) جای گرفت. رهبر آپو ضمن انتقاد از اندیشە و رفتارهای سوسیال شوینیستی این گروە، از حضور در رهبری آن خودداری می کند. وی تمام سال ۱۹۷۵ را بە سازماندهی، تبلیغات، تحقیق و آموزش بە عدەای پرداخت کە آنها را تحت عنوان “آپوچیها” (آپوئیستها) میشناختند و بە انقلابیون کردستان معروف بودند. و بر همین اساس نخستین گروە ایدئولوژیک PKK برگزارگردید.
در ۶ می ۱۹۷۵ در پی چراغ سبز آمریکا، دولتهای ایران و عڕاق قرار داد صلحی در الجزایر امضا کردند. پس از قطع کمکهای حکومت ایران بە حزب دموکرات کردستان عراق PDK، ملا مصطفی بارزانی اعلان شکست و عقبنشینی بە خاک ایران کرد. در این هنگام جلال طالبانی و رفقایش تأسیس اتحادیە میهنی کردستان YNK را اعلام کردند اما آنها نیز کە نیروی تازە و نسبتا کم تعدادی بودند نتوانستند مقاومت کنند و پس از عبور از منطقە بوتان بە سوریە رفتند. همزمان رهبر آپو در شمال کردستان بە سازماندهی نیروهای انقلابی مشغول بود و تلاش میکرد تأثیرات شکست جنوب کردستان و بارزانی را رفع نماید و مسیر مقاومت و پیروزی را بە کردستانیان بشناساند. بە همین منظور رهبر آپو در سال ۱۹۷۵در شمال کردستان با همە گروهها و سازمانهای کُردی ملاقات کردە و خواهان همکاری و سازماندهی مشترک شد. اما هیچکدام از گروهها با این پیشنهاد موافقت نکردند. از همین رو گروە آپوئیستی با هدف تشکیل حزب تصمیم بە بازگشت از ترکیه بە میهن میگیرد.
در ژانویە ۱۹۷۶ رهبر آپو جلسە تحلیل فعالیتهای یک سالە حزبی را در خانەای دانشجویی واقع در محله دیکمن شهر آنکارا و با حضور ۲۰ تن از اعضای گروە برگزار کرد. فعالیتهای حزبی در آنکارا مثبت ارزیابی شده و تصمیم بر این شد کە فعالیتهای انقلابی بە کردستان منتقل شوند. علاوە بر این، در همین نشست رفقا «حقی قرار» و «قمر اوزکان» بە عنوان دستیاران رهبر آپو برگزیدە شدند. بدین ترتیب از این بە بعد گروە آپوجیها از سوی یک کمیتهی سە نفرە مدیریت و رهبری میشود.
اندیشه خودمدیریتی
در ۱۸ می ۱۹۷۶ فَوضی اصلانسوی دانشجوی «دانشگاه حاجیتپه» وعضو گروه میهندوست، در نزدیکی دانشگاه بدست فاشیستها کشتە شد. رهبر آپو همراه با عدەای از مبارزان پیکر وی را بە شهر پیرسوس (از توابع شهر اورفا) میبرند. در مراسم خاکسپاری اصلانسوی حدود ۱۰ هزار نفر از مردم شرکت کردە و برای اولینبار شعارهای «مرگ براشغالگری» و «زنده باد خودمدیریتی» سر دادند. در جریان تشییع جنازە، درگیریهایی با پلیس روی داد. این مراسم اولین عملیات باشکوه گروه انقلابیون کردستان بود و در واقع بازگشت به میهن بر پایهای انقلابی شکل گرفت. با وجود این کە در این حرکت اعتراضی رفقایی همچون «محمد خیری دورموش»، «کمال پیر» و «مصطفی گزگور» به همراه چهل انقلابی دیگر دستگیر شدند، اما در کل تأثیر مثبتی بر افکار عمومی گذاشت. دستگیرشدگان بە زندان شهر آمد (دیاربکر) منتقل شدند و از این بە بعد زندان نیز بە مرکز دیگری برای مقاومت و مبارزە تبدیل گردید.
آنچه رهبر آپو قادر به انجامش بود، تحقیق در باره چگونگی بهرهگیری هویت کُردی از تجارب چپ ترکیه و استفاده از تمامی آزمونهای دمکراتیک ملی معاصر و بدینتریب ایجاد روزنه امیدی بود. پرمعناترین پاسخی که میتوانست به یادبود آن همه انقلابی و تلاشهایشان داده شود، همین بود. درواقع تعیین خطمشی ایدئولوژیکی، سیاسی و سازمانی به نام کردستان، البته نه به عنوان یک جدایی استراتژیک بلکه بعنوان یک ابزار تاکتیکی برای برقراری اتحاد آزاد در نظر گرفته میشود. به قول خود رهبر آپو، ایشان شکگرایی درباره خدا را رها کرده و بر تردیدهایشان نسبت به مسایل ملی، سیاسی و سازمانی که پدیدههایی مادی بودند، متمرکز ساخت. لذا روش دیالکتیکی را جایگزین روش متافیزیک کرد. همچنین همانند چپگرایان کلاسیک، «دگماتیسم سوسیالیسم رئال» را جایگزین «دگماتیسم دینی» که امری مرسوم در خاورمیانه و جهان است، نساخت و روش دیالکتیک خاص خود با محوریت دمکراسی و سوسیالیسم مبتنی بر آن را بنا نهاد.
در ۱۸ می ۱۹۷۷ رهبر آپو شوک ناشی از شهادت رفیق «حقی قرار» را اینگونه بیان کرد:«انگار آبی جوشان بر سرمان ریختند» و در تقابل با آن دو موضوع را در اولویت کار گروە قرار داد. انتقام انقلابی و آغاز حرکت بسوی تأسیس و تشکیل حزب. تمامی افراد کنترا گریلا کە در قتل رفیق حقی دست داشتند بە سزای اعمالشان رسیدند. از سوی دیگر رهبر آپو در حد فاصل ۱ تا ۱۱ سپتامبر و در محلە «هوشگورو» شهر دیلوک (عنتاب) اساسنامە حزبی را تدوین کرد.
مانیفست راه انقلاب کردستان
رهبر آپو در ژوئیه ۱۹۷۸ در خانەای در شهر آمد مانیفست «راه انقلاب کردستان» را بە رشتەی تحریر درآورده و در راستای تلاشها جهت تأسیس حزب بر ضرورت اقدام انقلابی علیە ساختارها، نهادها و افراد مزدور تأکید نمود.
همچنین از ۲۶ تا ۲۷ نوامبر ۱۹۷۸ در روستای فیس ناحیهی لیجە از توابع شهر آمد، کنگره تشکیل حزب با حضور ۲۲ تن از نمایندگان کادرها برگزار و حزب کارگران کردستان PKK اعلام موجودیت کرد. در میان شرکتکنندگان در کنگره ۲ نفر از اعضا زن بودند. از جمع ۲۵ نمایندە دعوت شده به کنگره ۳ تن از نمایندگان کادرهای حزب از منطقە حیلوان از جملە رفیق «محمد قرهسونگور» بخاطر شرایط سخت حاکم بر شهر خلفتی نتوانستند در کنگره حاضر شوند. در این کنگره، برنامە، اساسنامە و مانیفست نوشتە شده توسط رهبر آپو مورد تأیید قرار گرفت. کنگره ضمن ارزیابی و تحلیل اوضاع سیاسی بر ویژگیهای تأسیس و تشکیل حزب رسمی تأکید کرد. در این کنگره رهبر آپو بە عنوان دبیرکل و رفقا «محمد قرهسونگور» و «شاهین دونمَز» بە عنوان معاونان دبیرکل برگزیدە شدند. کنگرە، تشکیل یک کمیتهی مرکزی ۷ نفرە را تصویب کردە بود و از همین رو انتخاب ۴ عضو دیگر بە رهبر آپو سپردە شد. کنگرەی تأسیس حزب کارگران کردستان با موفقیت برگزار گردید. اسامی شرکتکنندگان در کنگرە از این قرارند: «عبداللە اوجالان»، «مظلوم دوغان»، «محمد خیری دورموش»، «سکینە جانسیز»، «سیفالدین زوغورلو»، «علی حیدر قیطان»، «جمیل باییک»، «دوران کالکان»، «عبدالله کومرال»، «کثیرە ییلدرم»، «حسین توچگودار»، «محمد جاهید شنر»، «باقی قرار»، «رسول آلتیناوک»، «علی چتینر»، «فرزنده تاغاچ»، «صبحی کاراکوش»، «شاهین دونمز»، «محمد توران»، «علی گوندوز»، «فاروق اوزدمیر» و «عباس گوکتاش».
بدنبال آن تحولات، در ۲ ژوئیه ۱۹۷۹ رهبر آپو همراه با رفیق «ادهم آکجا» از مسیر شهر اورفا – پیرسوس به شهر کوبانی رفتند. این خروج بخاطر حفظ امنیت رهبری بود و نیز فرصتی شد برای گسترش روابط با بخشهای دیگر کردستان. بدین ترتیب بعد از مدت کوتاهی از طریق دمشق خود را به لبنان رساند و تاجایی که فرصت بود با سازماندهی خلق کُرد و کمک بە سازماندهی فلسطینیها روابط خویش را با خلق فلسطین تقویت کرد. بر همین مبنا فرصت و امکان لازم برای آموزش گریلاهای کردستان و شرایط ماندن در بیروت را فراهم آورد.
رهبر آپو در لبنان آکادمی معصوم کُرکماز را بنیان نهاد، هزاران گریلا را تعلیم و آموزش داده و بعنوان نیروی آزادی کردستان به مناطق بادینان اعزام کرد. با فداکاریای بینظیر برای آموزش و تعلیم مبارزان با کمیت ولی کیفیت بالا فعالیت نمود، طوریکه هیچ پیامبر، فیلسوف، فرمانده نظامی یا سیاستمدار و رهبری در تاریخ انجام نداده است.
در ۳۰ ژوئیه ۱۹۷۹ رفقا و طرفدران حزب با پخش ۳۰ هزار اعلامیه از منطقهی سرحد گرفته تا استانبول و در همه جای شمال (باکور)کردستان خبر تأسیس PKK را اعلام کردند. در اطلاعیەها از تمامی زحمتکشان، جوانان، زنان و همە مردم میهندوست کردستان برای مقاومت و مبارزە دعوت بعمل آمد.
رهبر آپو با تأسیس پ.ک.ک از قیدوبندهای خانواده و روستا خود را رهاییبخشید، از دیوارهای سترگ جامعه بورژوازی و نهادهای جمهوری ترکیه عبور کرد و با شکافتن و فروریختن آن دیوارها، به عظمت آزادی و مبارزه برای آن در برابر تمدن مرکزگرا، دست یافت. رهبری میگویند:«بخاطر گسترش فاشیسم در ترکیه، به غیر از قیام و مقاومت تحت نام کُردها، پاسخ مبتکرانهتر دیگری در شرایط آن روز ممکن نبود و جنبش پ.ک.ک بیان واضح همان واقعیت بود».
کودتا در ترکیه
در ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰ ارتش ترکیه با انجام کودتایی قدرت را در دست گرفت. این کودتا با رهبری ژنرال «کنعان اَورَن» ضمن لغو قانون اساسی و ۲۸ نهاد حکومتی، سیستمی دیکتاتوری و فاشیستی و متکی بر ارتش ایجاد کرد. جامعە را خُرد کردە و کردستان را مجددا اشغال نموده و قصد نابودی تمام نیروهای انقلابی و در رأس آنها PKK را داشت.
قبل از کودتا، جنگ ایران و عراق در هشتم مارس سال ۱۹۸۸ خاتمە یافت و یکی از اهداف پایانبخشیدن به آن مقابلە با PKK بخاطر بهرەگیری بیشتر از آن وضعیت بود.
استراتژی جنگ انقلابی درازمدت خلق
بعد از مدتی در ۱۵- ۲۶ ژوئیه ۱۹۸۱ در کمپ «جبهه رهایی بخش دمکراتیک فلسطین» در لبنان، اولین کنفرانس PKK برگزار شد. ۶۰ تن از رفقا از همه مناطق در کنفرانس حضور داشتند کە حدود ۱۰ نفر از آنها رفقای زن بودند. رهبر آپو استراتژی «جنگ انقلابی درازمدت خلق» را به عنوان استراتژی مبارزه با کودتای فاشیستی و نظامی ۱۲ سپتامبر معرفی کرد. اقداماتی کە میبایست بر این اساس انجام گیرند، برنامهریزی شده بود و بر همین مبنا تصمیم گرفته شد که بازگشت به میهن (کردستان) آغاز شود.
اتحاد ملی کُرد
در نوامبر ۱۹۸۱ رهبر آپو در سوریە نشستی با دیگر احزاب و سازمانهای شمال کردستان جهت تشکیل یک جبهەی ملی برگزار کرد اما پس از بحث و تبادل نظرها، این گروهها با تشکیل جبهە مشترک موافقت نکردند و نشست بدون نتیجە پایان یافت. از همین رو PKK پیشنویس «برنامه جبهه آزادیبخش ملی کردستان» را تهیه و آن را به اطلاع عموم رساند و اینگونە تشکیل جبهه مقاومت مردمی با محوریت حزب بنیان کار قرارگرفت.
در روز ۱۴ ژوئیه ۱۹۸۲ بزرگترین اعتصاب غذای نامحدود علیە رژیم کودتا در زندان شهر «آمد» و با پیشاهنگی رفیق «محمد خیری دورموش» آغاز شد. رفیق «محمد خیری دورموش» در دادگاه ضمن اعلام آغاز اعتصاب غذا گفت «بر سنگ مزارم بنویسید کە مدیون مقروض کردستان هستم». ابتدا رفیق «کمال پیر» همراه با ٥ تن از دیگر زندانیان PKK بە اعتصاب پیوستند اما رفتە رفتە بر تعداد اعتصابیون افزودە میشد. بدین ترتیب در هفتم سپتامبر رفیق کمال پیر، در ۱۲ سپتامبر رفیق محمد خیری دورموش، در ۱۵ سپتامبر رفیق آکیف ییلماز و در ۱۷ سپتامبر رفیق علی چیچک بە شهادت رسیدند. بر همین اساس روز ۱۴ ژوئیه از سوی PKK بە عنوان «روز افتخار ملی» اعلام گردید.
پس از گذشت مدتی، در سپتامبر ۱۹۸۲ در پی دیدارهای نمایندگان PKK و حزب دمکرات کردستان عڕاق PDK تفاهمنامەای ۹ مادەای از سوی رهبر آپو و مسعود بارزانی در بهار ۱۹۸۳ در سوریە بە امضا رسید کە محتوایی ملی و دمکراتیک داشت. رابطه اصولی و اتحاد بین دو طرف طی سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۵ ادامه یافت، اما در نتیجە فشار حکومت ترکیە، با خروج رهبری PDK از تفاهمنامە در آگوست سال ۱۹۸۵ عملا اتحاد پایان یافتە و روند افزایش تنشها آغاز گردید.
در این مرحله کمیتە اجرایی مرکزی ۶ نفرە طی روزهای ۱۶ تا ۱۸ ژوئن نشستی در منطقهی «خنیرە» (منطقهای در حومهی شهر کوچک سیدکان) برگزار کرد. نتایج این نشست، اعلام موجودیت نیروهای رهایی بخش کردستان (HRK) و گسترش جنگهای گریلایی بود.
ظهور رهبر آپو در عصری تحقق یافت که سوسیالیسم در سطح جهانی علیه جبهه سرمایهداری دچار آسیبها و خسرانهای بزرگ شده بود. نظام سرمایهداری و ابرقدرتهای آن تقریبا امیدوارشده بودند که جبهه سوسیالیسم نابود شده و دیگر هیچ دولتی در مسیر آن قرار نخواهد گرفت. رهبر آپو در دهه ۷۰ اعلام کرده بود که سوسیالیسم رئال و سوسیالیسم دمکراتیک هردو به بنبست رسیدهاند و لازم است گشایشی نوین در مبارزات سوسیالیستی صورت گیرد. بنابراین ظهور رهبر آپو به معنای احیای سوسیالیسم و رشد آن برخلاف انتظار سردمداران نظام سرمایهداری بود. خاصه، به موازات آن، هم خط آزادی زنان را متفاوتتر از جبهههای انقلابی جهانی ترویج داد و هم زمینههای رشد یک مدل جدید از دمکراسی و شکلگیری ملت دمکراتیک در برابر ملتِدولتی سرمایهدارانه را فراهم آورده بود. این امر موجب شد که ابرقدرتهای جهانی خاصه آمریکا با حربه ناتو وارد میدان شوند و در جنگ علیه پ.ک.ک به ترکیه بزرگترین خدمات ارایه دهند. همکاریهای ناتو به ترکیه از سال ۱۹۸۵ میلادی آغاز شد زیرا رهبر آپو با رشددادن سوسیالیسم، همه امیدهای سرمایهداری را به یأس مبدل ساخته بود. در سال ۱۹۸۶ اولین حملات با حمایت ناتو توسط ترکیه شکل گرفت و در سال ۱۹۹۰ تعمیق یافت.
کارزار ۱۵ آگوست ۱۹۸۴
با انجام عملیاتهای نظامی در شهر «اروح» و «شمزینان» برای آزادی کردستان از سوی گریلاهای PKK آغاز مبارزە مسلحانە علیە رژیم فاشیستی نظآمی ۱۲ سپتامبر اعلان گردید. عملیات نظامی در شهر اروح بوسیلە یگان نظامی ۱۴ ژوئیه تحت فرماندهی رفیق «عَگید» (معصوم کورکماز) و عملیات شهر شمزینان توسط یگان نظامی ۲۱ مارس با فرماندهی «عبدالله اکینجی» (گوزلوکلی علی به معنی علی عینکی) انجام گرفت. با انجام عملیاتهای مذکور موجودیت نیروهای رهاییبخش کردستان HRK نیز اعلام شد. این عملیاتها ضمن زدن ضربات جدی به نیروهای حکومت استعمارگر، بار تبلیغی بسیار گستردەای داشت و در همەی زمینەها تأثیر بسزایی بر مردم گذاشت. آگاهان این عملیاتها را تحت عنوان «نخستین گلولە» توصیف کردند و بدینگونە مقاومت نوین گریلایی در کردستان آغاز شد، مقاومتی مجهز بە اندیشەهای رهبر آپو. اندیشەهای رهبر آپو با جعرافیای بوتان و میهندوستی تاریخی آن درهم آمیخت. از همین رو ۱۵ آگوست سال ۱۹۸۴ بە نقطەعطفی در تاریخ کردستان و تولد PKK مبدل شد. از این تاریخ بە بعد از ۱۵ آگوست بە عنوان روز مقاومت ملی، روز رستاخیز و جشن گریلا نام بردە میشود. در جریان ۳ ماه بعد از عملیاتهای اروح و شمزینان، حدود ۴۵ عملیات گریلایی انجام شد.
با این وجود، در نوامبر – دسامبر ۱۹۸۵ رهبر آپو با انتقاد از روند منفی در فعالیتهای گریلایی، روشهای اصلاح را ارزیابی کرد و رهنمودهای جامعی را تحت عنوان «دستورالعملهای نوامبر» بە صورت بروشورهایی درآوردە و جهت فرماندهی مستقر در میهن فرستاد. در این رهنمودها از فرماندهان و مسئولان حزبی خواست کە اوضاع را اصلاح کنند و در غیر این صورت از آنها میخواهد کە در کنگرەی سوم حاضر شوند.
ترور پالمه
در ۲۸ فوریه ۱۹۸۶ اولاف پالمە نخستوزیر سوئد و رهبر حزب سوسیال دمکرات شبهنگام و درحالیکە همراه با خانوادەاش از سینما بە منزل باز میگشت هدف قرار گرفت و ترور شد. اولاف پالمه در سیاستهای اروپا و جنبش سوسیال دمکرات، خطمشی ویژەی خود را داشت و از همه جنبشهای آزادیبخش ملی (و از جمله جنبش ویتنام) در جهان حمایت کردە بود. بنابراین میتوانست حامی بزرگی برای مبارزات آزادیبخش کردستان هم باشد. رهبر آپو نیز بر همین اساس از سوئد درخواست اعطای پناهندگی کردە بود و در نهایت این ترور مانع از همەی اینها شد.
شهادت فرمانده عگید
در ۲۸ مارس ۱۹۸۶ فرماندەی جاویدان عملیات ۱۵ آگوست رفیق عگید (معصوم کورکماز) پس از عملیاتهای نوروزی در حالیکە همراه با ۲۴ تن از رفقایش قصد عبور بە منطقەی هفتانین را داشت، در جریان نبرد با ارتش ترکیە در کوهستان گابار بە شهادت رسید. رفیق عگید از جمله مبارزین همیشهیاور رهبر آپو بود و در تثبیت موجودیت پیروزمندانه پ.ک.ک نقش بنیادین داشت.
آزادی زن
بدنبال واقعه شهادت رفیق عگید، پس از چندی در ۲۵- ۳۰ اکتبر ۱۹۸۶سومین کنگرەی PKK در لبنان و در محل اولین کنفرانس برگزار شد. در جریان کنگرههای نخستین پ.ک.ک، بویژه در کنگره سوم که گزارش سیاسی بصورت مکتوب و مفصل از سوی رهبر آپو ارایه شد، مسئله آزادی زن و شخصیت انسانی بصورت نیرومندانه تحلیل گشت و پایههای تئوریک و ذهنیتی بنیان گذاشته شد. اتحاد تئوری و عمل و استقرار نیروی گریلا در کوهستانهای کردستان، ارتباط با آحاد خلق تشنه انقلاب، همراه با رهنمودهای رهبر آپو پس از نتایج آن طی چند سال، موجب شکلگیری قیام سال ۱۹۹۰ الی ۹۱ شد که با ارتقای سطح انقلاب خلقی – گریلایی، دستاوردهایی عظیم کسب گردید. رهبر آپو در آن کنگره مشهورترین گفته خویش را برزبان راندند: «آنچە در اینجا تحلیل میشود، شخص نیست، جامعە است؛ زمان کنونی نیست، تاریخ است».
دخالت ناتو
از سال ۱۹۸۵ ناتو به کمک گسترده ترکیه علیه نیروی گریلا شتافت. دولت ترکیه با همکاری ناتو در کردستان «وضعیت ویژه» اعلام کرد و جهت این امر منطقەی ویژه و ارتش ویژه تاسیس و با نقض قانون اساسی، کردستان تحت کنترل «فرماندهی ویژه» درآمد. بدین ترتیب از ۱۷ ژوئیه ۱۹۸۷ عملا جنگ ویژهی بزرگی را سازماندهی کردند. برای از بین بردن PKK تحت نظر ناتو برنامه حملەی بین المللی را سازماندهی کردە و در میانەی سال های ۱۹۸۷ – ۸۸ اجرایی کردند. در همین رابطە بە جنگ ایران و عراق خاتمە دادە و عملیات گستردەای را تحت عنوان «حرکت ساندویچ» علیە نیروی گریلا شروع کردند.
در فوریە-می 1988 در مقابلە با توطئەهای مشترک دولت ترکیە و ناتو تحت عنوان «حالت فوقالعادە»، رهبر آپو دو دورەی آموزش گریلایی در آکادمی معصوم کورکماز برگزار کرد. در این دورەها، رهبری ارزیابیهای نظری بسیار جامعی در مورد جنگ به طور کلی و جنگ چریکی به طور خاص ارائه داد. رهبری، سبک و تاکتیکهای چریکی را نشان داد که حملات دشمن را بر اساس «تاکتیک سندان-چکش» خنثی میکرد. بدین ترتیب با ایجاد یک فرماندهی قوی و مبارزجنگجو و اعزام آنها بە کردستان حملات ترکیە و ناتو را فاقد تأثیر ساختند.
پس از گذشت مدتی، ارتش عراق در ۱۹۹۰ وارد کویت شد. رهبر آپو در تحلیل شرایط موجود از فروپاشی دولت صدام حسین خبر دادە و تأکید کردە بود کە این روند نە تنها کمکی بە نیرومندشدن ایالات متحدە نخواهد کرد بلکە موجب تضعیف قدرت آن در منطقە خواهدشد. بدنبال آن، قیام خلق کُرد در سال ۱۹۹۱ شروع و تا ۱۹۹۲ در شمال کردستان ادامه یافت. پس از کشتارهای گسترده در شهرهای کردستان بدست ارتش ترکیه، قیام سرکوب شد و ترکیه و غرب اجازه دادند برای رویارویی با پ.ک.ک احزاب پ.د.ک و ی.ن.ک حکومت اقلیم را تشکیل دهند.
در پی شدتگیری زنجیره جنگها، رهبر آپو کوشید در سالهای ۱۹۹۳، ۱۹۹۷ با فرستادن گروه صلح گریلایی به ترکیه، حسننیت خود برای حل مسالمتآمیز و دمکراتیک مسئله کُرد را نشان دهد. رهبر آپو در اوایل سال ۹۴ سومین کنفرانس پ.ک.ک را در آکادمی معصوم کرکماز برگزار نمود و طی آن در خصوص مسایل سوسیالیسم، تکوین ارتش زنان و وظایف حزبیشدن حقیقی تحلیلاتی ارایه داد، لذا در مقابل جنگ ویژه و حملات ترکیه مقدمات یک مقاومت انقلابی را فراهم ساخت.
اعلام پایان رستاخیز و آغاز دوره رهایی
در دهمین سالگرد حرکت انقلابی گریلا یعنی ۱۵ آگوست، رهبر آپو در ۱۵ آگوست ۱۹۹۴ مرکز آموزش حزب با انجام تحلیلهایی در این بارە «پایان رستاخیز و آغاز رهایی» را اعلام کرد. سپس در ۸- ۲۷ ژانویە ۱۹۹۵ پنجمین کنگره PKK با حضور ۲۳۱ نمایندەی اصلی و ۸۶ نمایندە بدون حق رأی کە از جبهههای مختلف جنگ و مناطق مختلف آمدە بودند در منطقه هفتانین در جنوب کردستان برگزار شد.
رهبر آپو گزارش کتبی و ارزیابیهای جامعی را به کنگره ارائه کرد و عوامل فلسفی و ایدئولوژیکی تغییر پارادایم را برای نخستینبار در این کنگرە ارائه داد.
روند کنگره با شعار «شخصیت PKKای کسب کنیم تا پیروز نبرد گردیم» برگزار شد. این نخستین کنگرەی PKK پس از فروپاشی شوروی و نظام سوسیالیسم رئال بود. بطور کلی در نشان حزب و برخی برنامەها تغییراتی ایجاد شد و اساسنامەای جدید و شرح وظایفی نوین برای گریلا فراهم گردید. این کنگره، اثبات حقانیت سوسیالیسم و پایداری همیشگی آن تلقیشد.
رهبر آپو پنجمین کنگرەی حزب را «کنگره اصلاحات» توصیف کرد. کنگره روند جنگ گستردهی چهار سال اخیر را بر اساس انتقاد و خودانتقادی مورد ارزیابی قرار داد.
اولین کنگره زنان
در تاریخ بین ۱۸- ۸ مارس ۱۹۹۵ اولین کنگرهی زنان آزاد با حضور بیش از ۲۵۰ نماینده در منطقهی متینا در جنوب کردستان برگزار شد. رهبر آپو ارزیابیهای جامعی را به کنگره ارائه کرد. علاوە بر این، فعالیتهایی کە از سوی خطمشی تصفیەگرانەی «فرهاد» (عثمان اوجالان) و تحت عنوان کنگرەی زنان در زلە انجام شده بود از سوی رهبر آپو مردود اعلام شد و بر مبنای انتقاد از وضعیت موجود اقدامات مهمی انجام گرفت. کنگره، ارزیابیهای جامعی در مورد خطمشی آزادی زنان، سازمان ویژهی زنان و ارتش زنان انجام داد و تصمیمات تاریخی در این اتخاذ کرد. در راستای تشکیل سازمان ویژە و آزاد زنان، تأسیس «اتحادیەی آزاد زنان کردستان YAJK» تصویب گردید. بر همین اساس، تصمیم گرفتە شد انجمنهای اصلی زنان تاسیس شود و با انتخاب مدیریت YAJK، فعالیتها با موفقیت به پایان رسیدند.
در ادامه پیشرفتها در این سالها، رهبر آپو به تلاشهایش برای راهاندازی یک کانال تلویزیونی کُردی ادامه داد. در ۳۰ مارس ۱۹۹۵ اولین تلویزیون کُرد MED-TV در بروکسل آغاز به فعالیت کرد و تا ۲۲ آدار ۱۹۹۹ برنامههایش را بیوقفه پخش میکرد. رهبر آپو از این تلویزیون برای آموزش مردم و تبلیغ بصورت بسیار موثر استفادە کرد.
نقش رهبریت رهبر آپو در پیشبرد انقلاب خلقکُرد تا جایی پیشرفته بود که دشمنان حتی آمریکا و ابرقدرتهای جهان بخاطر هراس از احیای سوسیالیسم بدست رهبر آپو در فکر طرحریزی توطئههایی نوین برای نابودی برآمدند. از ۲۶ آگوست الی ۳ دسامبر ۱۹۹۵ حزب دموکرات کردستا عراق (PDK) و اتحادیه میهنی کردستان ( YNK) در تاریخ ١١ ژوئیه تحت نظارت آمریکا و ترکیە در دوبلین پایتخت ایرلند توافقنامەای را امضا کردند کە مبنای آن بر اساس دشمنی با PKK بود. در این میان بە توصیەهای رهبر آپو کم توجهی شد. برای خنثیکردن این توافقنامە و در انتقامجویی از یورش اکتبر ١٩٩٢ و همچنین ایجاد منطقەای آزاد شده در بهدینان از ٢٦ آگوست تا سوم دسامبر مبارزەای مسلحانە علیە نیروهای حزب دموکرات کردستان عراق(PDK) آغاز شد. در نهایت توافقنامەی دوبلین بیاثر و تا حدی انتقام سال 1992 از PDK گرفتە شد و نیز منطقەای آزاد شده تحت کنترل گریلا ایجاد گردید. سرانجام در آتشبسی کە در سوم دسامبر از سوی رهبر آپو اعلام گردید، درگیریها خاتمە یافتند. بعدها دامنەی این آتشبس بە اعلام آتشبس دوم با ترکیە نیز منجر شد.
در سال بعد و در ۶ می ۱۹۹۶ ترکیه مجددا حملاتی علیه گریلا را آغاز کرد. نیروهای کنتراگریلای ترکیه، در یک عملیات بمبگذاری رهبر آپو و کنفرانس چهارم را کە در مرکز آموزش PKKدر حال برگزاری بود، هدف گرفتند. مینیبوسی حامل پانصد کیلوگرم مواد منفجره که از شهر ویرانشهر ترکیه تهیه و به دمشق منتقل شده بود، در منطقەای نزدیک به مرکز آموزش حزب منفجر شد. این انفجار آسیبی بە رهبر آپو وارد نکرد و تنها منجر بە تخریباتی در مرکز آموزش حزب شد.
چندی بعد و در ۳۰ ژوئن ۱۹۹۶ رفیق «زیلان» (زینب کناجی) در مرکز شهر درسیم عملیات فدایی موفق و تأثیرگذاری انجام داد، وی یک یگان ارتش ترکیە را کە در حال برگزاری مراسم نظامی بودند هدف گرفت و نابود کرد. این نخستین باری بود کە PKK به چنین شیوەای عملیات انجام میداد. این اوضاع و موفقیت عملیات و بویژە بخاطرآنکە از سوی یک گریلای زن انجام شده بود تأثیر بسیاری بر جای گذاشت. عملیات از یک سو شیوەای نوین بود و از سوی دیگر پاسخی مناسب بود بە حملەی ششم می. بدین ترتیب سازماندهی زن آزاد و تکوین ارتشی گریلای زن واقعیت یافت. رهبر آپو با تحلیل همە جانبەی این عملیات، شهید زیلان را «سمبل قانون زندگی آزاد» و «الهەی آزادی» توصیف کرد. وی گفت زیلان فرماندە و ما تحت امر او هستیم.
یک سال بعد، در ۱۴ می ۱۹۹۷ درپی توافق ترکیه و PDK عملیاتی تحت عنوان «چکش» آغاز شد کە در آن قرارگاه مرکزی ارتش آزادیبخش خلق کردستان ARGK را در منطقهی زاپ هدف گرفتند. عملیات با نیرویی زیاد و در منطقەای محدود انجام گرفت و صرفا زاپ را آماج حمله قرارداد و بدین ترتیب دشمن وارد منطقهی زاپ شد. بنا به تاکتیکها و راهکارهایی که رهبر آپو از سوریه اتخاذ کردند، فرماندهی و نیروهای گریلا سازماندهی و ترکیه از منطقه زاپ بیرون رانده شد.
به موجب جنگافروزی فاشیسم ترکیه، نه تنها به کوششهای رهبر آپو برای استقرار صلح پاسخ داده نشد، بلکه توطئه بینالمللی با شرکت چندین کشور عضو ناتو و هژمونی جهانی از سال ۱۹۹۷ میلادی علیه رهبر آپو آغاز شد. در ماههای مارس، آوریل و می ۱۹۹۸ ترکیه باردیگر به مناطق گریلایی در جنوب کردستان حمله کرد ولی با تدابیر رهبر آپو این حملات خنثی شد. رهبر آپو در اجلاسی کە در ماه ژوئن در قرارگاه مرکزی برگزار کرد، گفت بن بست و ادامەی جنگی کە نە شکست و نە پیروزی بە همراه نداشتە باشد، مسیر انحطاط را برای دشمن هموار میکند، لذا این اوضاع تغییراتی اساسی را میطلبد. از همین رو رهبری تصریح کرد کە PKK نیازمند تغییرات گستردە است و ضمن تحلیل روند تحولات، فرماندهی قرارگاه مرکزی را نیز خود بر عهدە گرفت و تأکید کرد کە همە باید با تمام توان خطمشی رهبری را پیروی کنند، سپس بە شکلی کاملا واضح از آغاز روند تحولاتی تازە خبر داد.
پس از چندی رهبر آپو در روز ۲۹ آگوست طی یک کنفرانس مطبوعاتی از طریق تلویزیون MED-TV اعلام کرد که از اول سپتامبر ۱۹۹۸ آتشبس برقرارخواهدشد. این سومین آتش بس یکجانبه بود که از جانب رهبر آپو و PKK اعلام میشد. بر همین اساس همانگونە کە از گریلا و خلق کُرد خواستە شد تا موضعگیری صحیحی داشتە باشند، در فراخوانی از همگان خواستند تا بە منظور حل دمکراتیک و سیاسی مسئلەی کُرد مسئولانە اقدام کردە و ایفای نقش نمایند. اگرچه این در واقع یک اعلامیه یکطرفه بود، اما بسیاری از محافل نظامی و غیرنظامی از طرف جمهوری ترکیه خواستار آتشبس شدند و وعده دادند اقدامات لازم را انجام دهند. هرچند رسماً یکطرفه بود، اما در واقع آتشبس دو طرفه تلقیگشتت و به این ترتیب تنش ناشی از جنگ تاحدی کاهش یافت.
پس از گذشت چند ماه در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۸ در واشینگتن و زیر نظر وزیر خارجەی وقت ایالات متحدە، مادلین آلبرایت توافقنامەای بین حزب دموکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی کردستان امضا گردید. در این توافقنامە از PKK بە عنوان سازمانی تروریستی یاد شد و خواهان خروج آن از جنوب کردستان شدند. بدین ترتیب، از ایالات متحده در برابر PKK درخواست کمک صورت گرفت و در واقع بە توطئهی برنامهریزی شده توسط ایالات متحده چراغ سبز نشان داده شد. دولت ایالات متحده از توافق مورد نظر به عنوان مبنای حقوقی توطئه و حملە علیه رهبر آپو و PKK استفاده کرد. تلاش آنها این بود که هر طورشده رهبر آپو را از میان بردارند زیرا ستون اصلی پ.ک.ک و خلقکُرد بود.
متعاقب آن توافق، در ۹ اکتبر ۱۹۹۸ درپی درخواست دولت سوریە رهبر ملت کُرد، رهبر آپو از سوریە خارج و بە آتن پایتخت یونان رفت. اما بە رغم آنکە از سوی دولت یونان دعوت شده بود، از بدو ورود بە یونان از سوی مدیریت نهاد امنیتی این کشور با مشکل مواجە شد و برای بازگشت بە سوریە تحت فشار قرار گرفت. با این حال در صورت بازگشت، بە احتمال قوی از سوی نیروهای توطئهگر در مدیترانه مورد هدف قرار می گرفت. در این شرایط رهبر آپو به سوریه بازنگشت و بە مسکو پایتخت روسیە رفت. بدین ترتیب پروسەی توطئە رسما آغاز گردید و از سوی دیگر برنامەی ترور مخفیانە از سوی رهبر آپو خنثی شد. توطئەی بین المللی علیە رهبر آپو از سوی ایالات متحدە، بریتانیا و اسرائیل برنامەریزی و توسط دولت آمریکا اجرایی شد. در جریان این توطئە رئیس جمهور مصر «حسنی مبارک» و دولتهای یونان و روسیە و کنیا نیز نقش فعالی داشتند. ایالات متحدە در این توطئە از هر دولت و جناحی کە کمک خواستە بود، جواب مثبت گرفت. ۶۳ انقلابی و میهندوست از جملە رفقا «تایهان»، «ژهات»، «روژبین»، «شارستان»، «بَروار» و «بَربانگ» در حمایت از رهبر آپو عملیاتهای خودسوزی انجام دادند.
در ۱۱ نوامبر ۱۹۹۸ رهبر آپو روسیه را ترک کرد و با هواپیمایی به رم، پایتخت ایتالیا رفت. در حقیقت، پارلمان روسیه (دوما) بە ایشان حق پناهندگی دادە بود اما در مقابل واگذاری پروژەی موسوم بە «ماوی آکم» یا همان جریان آبی از سوی ترکیە بە شرکتهای روسی، دولت روسیە خواهان خروج رهبر آپو از آن کشور شد. در ادامە رهبر آپو نیز بخاطر استقبال گرم دولت ایتالیا در آن دوره به طور نیمه رسمی به رم رفت.
در ۱۶ ژانویە ۱۹۹۹ رهبر آپو بخاطر موضعگیریهای تند دولتهای فرانسە و آلمان علیە دولت ایتالیا، خروج از رم را مصلحت دانست و بار دیگر بە مسکو رفت. در واقع بە نوعی خیانت نیز در این بازگشت موثر بود چرا کە بە رهبر آپو گفتە بودند روسیە تقاضای وی را پذیرفتە است. بر همین اساس با ورود بە مسکو تا حدود زیادی تحت نظارت CIA قرار گرفت و مدتی نیز در مسکو و تاجیکستان بازداشت شد.
یک ماه بعد، از ۱ و ۲ فوریە ۱۹۹۹ درپی اعلام پذیرش دولت یونان، رهبر آپو بە این کشور منتقل شد. پیشتر دو بار سعی کردە بودند در بلاروس و جزیرەی کورفو وی را ترور کنند اما پس از شکست این تلاشها، از سوی دولت یونان وعدە دادە شد کە ایشان را بە آفریقای جنوبی منتقل کنند و بر همین اساس در دوم فوریە بە سفارت یونان در نایروبی پایتخت کنیا بردە شد. در واقع، رهبر آپو میخواست به هلند رفتە و در دادگاه لاهه طرح شکایت کند.
در روز ۱۵ همان ماه رهبر آپو در نتیجه توافق سازمانهای استخباراتی آمریکا-اسرائیل با سازمان استخباراتی ترکیه (MIT) و موافقت دولت ترکیه در فرودگاه نایروبی دستگیر و بە کنترا گریلاهای ترک در فرودگاه نایروبی تحویل دادە شد. اساسیترین نقطەی این توافق حمایت دولت ترکیه در حمله ایالات متحده برای سرنگونی دولت صدام حسین بود. با هواپیمایی که دولت ترکیه اجاره کرده بود، رهبر آپو را از کنیا خارج و از طریق مصر به استانبول بردند. این رویداد ساعت ۹ صبح روز ۱۶ فوریە طی کنفرانسی مطبوعاتی از سوی بولنت اجویت، نخست وزیر وقت ترکیە اعلام گردید. در پی انتشار این خبر خلق کُرد در هر چهار بخش کردستان و اقصا نقاط جهان بە پا خاستند. با پیشاهنگی سازمان جوانان میهندوست کُرد کە خود را «اتحادیهی جوانان کردستانYCK» مینامیدند در بسیاری مناطق ضربەهای سختی بە توطئەگران وارد کردند. عملیات فدایی در مکانهای مختلف با شعار «آفتابمان را نمیتوانید خاموش کنید» انجام گرفتند. بە رغم زمستان سخت و سرمای شدید، در بسیاری از مناطق و در ابتدا در شهرهای «آمد» و ماردین با پیشاهنگی رفیق شهید «آمد» و رفیق شهید «فلات» عملیاتهای گریلایی انجام گرفتند. و در این میان رفقا «فرهاد»، «دیلان» و «خبات» دست به عملیات فدایی زدند. در قیامهایی کە در شرق کردستان و ایران و در محکومیت توطئە انجام گرفت، دست کم ٣٧ نفر در شهرهای مختلف و به دست نیروهای رژیم ایران بە شهادت رسیدند. در سلیمانیه، جایی که بیش از پنجاه هزار نفر در حرکتی اعتراضی شرکت کردند، یکی از اعضای میهندوست حزب سوسیالیست به نام «سیروان رئوف» پس از آنکە بدن خود را بە آتش کشید، شهید شد. در محکومیت توطئەی بینالمللی دست کم یک هزار نفر از جوانان شرق کردستان بە عنوان فدایی بە صفوف گریلا پیوستند. در نهایت مراکز فرماندهی دول توطئەگر اعتراف کردند کە انتظار چنین واکنشی را از سوی خلق کُرد نداشتند. مردم ۱۵ فوریە را «روز سیاه» مینامند و رهبر آپو نیز آن را «روز نسل کشی کُردها» توصیف کرد.
انتقال رهبر آپو به زندان تکنفره امرالی تحت کنترل کامل آمریکا و اسراییل و اروپا انجام گرفت و ترکیه در بستان ظاهرا خرم آنها صرفا نقش یک مترسک را داشت که میبایست به فرامینشان عمل میکرد. آن ابرقدرتها سیستم ظالمانه امرالی را برای تبدیل آن جزیره به سیاهچالهای برای رهبر آپو و خلقکُرد مبدل ساختند. از آن روز تاکنون سیستم امرالی بدست خود آنها تا به امروز مدیریت میشود و تمامی حقوق جهانی توسط خود آنها در حق رهبر آپو پایمال میگردد.
در روزهای ۱ و ۴ می ۱۹۹۹ شورای رهبری PKK کمیتەی مرکزی در نشستی روند رویدادها و چگونگی انجام فعالیتها علیە توطئە را مورد تحلیل قرار داد. وکلا از اواسط ماه مارس با رهبر آپو ملاقات کردند و رهبری در ماه آوریل از طریق وکلای خود خواستار «توقف اقدامات علیه غیرنظامیان» شد. علاوە بر این، مقامات دولت ترکیە در ملاقات با رهبر آپو تاریخ برگزاری جلسات دادگاه را اعلام کردند. شورای رهبری حزب در تحلیل این رویدادها بلافاصلە تاکتیکهای مقاومت فدایی را تغییر داد.
تصمیم گرفته شد کە عملیات خشونت آمیز تنها علیه نیروهای مسلح انجام گیرد، سایر اقدامات متوقف شوند، روند دادگاه باید با دقت دنبال شود و تصمیم گرفتە شد در راستای درک صحیح جامعە از نگرشهای رهبر آپو، فعالیت شود. رهبر آپو نیز موافقت خود با این تصمیمات را از طریق وکلایش اعلام کرد.
پس از مدتی ۲۴ می ۱۹۹۹ تأسیس کنگره ملی کردستان KNK در آمستردام هلند در پی نشستی اعلام گردید. تشکیل کنگره ملی از خواستههای دیرین رهبر آپو بود. تدارکات برای تأسیس کنگره ملی را خود ایشان قبل از خروج از سوریه سازماندهی کردە بود و میخواست راههای حل سیاسی دمکراتیک مسئله کُرد را از طریق این کنگره پیگیری کند اما توطئەی بینالمللی اجازەی این کار را نداد. با این حال کمیتەی تدارکات کنگرەی ملی با تأسیس KNK پس از توطئەی بینالمللی، بە وظایف خود در رابطە با چگونگی پیشبرد روند مبارزات عمل کرد.
پس از مدتی در ۳۱ می ۱۹۹۹ ملاقاتها در جزیرهی امرالی با رهبر آپو با فشارهای سخت روانی و تهدید فیزیکی شروع شدند. بسیاری میخواستند رهبر آپو و جنبش ما را به مقاومتی سازشناپذیر تشویق کنند. اکثرا میگفتند که عمر PKK تا ماه آگوست پایان مییابد. رهبر آپو دفاعیەای کتبی مشتمل بر ۲۵ صفحه را با عنوان «راه حل دمکراتیک در مسئلەی کُرد» آماده کرد. در ابتدای دادگاه، پیام دیالوگ و گفتگو و چارهیابی سیاسی را داد. با کسانی که در جنگ بستگانشان را از دست داده بودند احساس همدردی کرد و پیام صلح داد. وی از حق دفاع شفاهی خود در دادگاه استفاده کرد و مواضع و نگرشهای بستە درخصوص گفتگو و صلح را مورد انتقاد قرار داد و تصریح کرد کە خود هموارە با گشادەرویی از این موضوع استقبال کردە است.
همانگونه که احتمال دادە میشد دادگاه امرالی برای ۲۹ ژوئن ۱۹۹۹ رهبر آپو حکم اعدام صادر کرد. رهبر آپو با رد این حکم گفت:«من جرم خیانت به میهن را نمیپذیرم، ما برای دمکراسی مبارزە کردەایم».
سپس رهبر آپو ۱ اکتبر ۱۹۹۹ بە منظور تقویت مبارزات علیە حکم اعدام خواهان اعزام دو گروە صلح بە ترکیە شد. رهبری PKK دو گروە، گروهی از کوهستان در اول ماه اکتبر و گروه دیگر نیز از اروپا در ٢٩ ماه اکتبر را آمادە و بە ترکیە اعزام کرد. ابتدا استقبال خوبی از این گروهها شد، اما بعدا بە اتهام «عضویت در گروه تروریستی» محاکمە و مجازات شدند.
هفتمین کنگره
از ۲ الی ۲۳ ژانویە ۲۰۰۰ هفتمین کنگرەی فوقالعادە PKK با مشارکت ۱۹۷ تن از نمایندگان در «دولا کوکی» (درهی کوکی) قندیل برگزار شد. رهبر آپو چارچوب کلی مباحث کنگرە را طی نوشتەای چهار صفحەای ارسال کردە بود. همزمان با آغاز کنگرە دولت ترکیه نیز پیرامون مقوله «مجازات اعدام» مباحثی جنجالی ترتیب داد. دولت ائتلافی بین احزاب حزب چپ دمکرات DSP، حزب جنبش ملیگراMHP و حزب ماممیهنANAP، که درپی انتخابات زودهنگام ۱۸ آوریل ۱۹۹۹ روی کار آمدە بود، در ۱۱ ژانویه اعلام کرد که «حکم اعدام را به مجلس نمیفرستد و آن را به نهاد نخستوزیری واگذار میکند». این اظهارات بدین معنا بود کە این حکم در عمل اجرا نمیشود. در واکنش بە این تصمیم، کنگرەی PKK نیز تغییر استراتژی و برنامەریزی نوین را تصویب کرد. آنها مبارزەی سیاسی دمکراتیک را بە عنوان استراتژی جنبش مشخص کردە و بر همین اساس ساختار سازمانی را تغییرداده و بازسازی کردند. بر همین اساس، هفتمین کنگره فوقالعاده در مقیاسی وسیع «کنگرهی تغییر و بازسازی» بود.
ارایه مانیفست تمدن دمکراتیک
رهبر آپو از سال ۱۹۹۹ تاکنون در زندان تکنفره امرالی بسر میبرد. رهبر ملت کُرد، رهبر آپو تحت شرایط سخت و شکنجەهای امرالی نتایج مطالعات و تحقیقات خود را در دو جلد کتاب با عنوان «از دولت کاهن سومری بە سوی تمدن دمکراتیک» گرد آوردە و ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۱ تحت عنوان دفاعیە تقدیم دادگاه حقوق بشر اروپا کرد. رهبر آپو ضمن تحلیل و ارزیابی بحران تمدن دولت مرکزی و تاریخیبودن آن تصریح کرد کە دمکراسی اروپایی هم بر این بحران فایق نیامده است. لذا نشان داد که به تمدن دمکراتیک جدیدی نیاز است کە میتواند در خاورمیانه توسعه یابد و با فرمول «کردستان آزاد و خاورمیانەی دمکراتیک» منجر به حل مسئله کُرد شود. در همین رابطە با تحلیل اینکە فرمول «حقوق فردیِ» پیشنهادی اتحادیەی اروپا، قادر بە حل مسئلە کُرد نیست، سیاستهای دولت «بولنت اجویت» برای ورود بە اتحادیە اروپا را فاقد تأثیر ساخته و سیاستی که در راستای تضعیف و نابودی رهبری در امرالی پیروی میشد را به هزیمت کشاند. بر این اساس، تاریخ کردستان و روند اوضاع کردستان را مورد ارزیابی مجدد قرار داد. در زمستان ۲۰۰۱ – ۲۰۰۲ تمامی کادرهای PKK فعالیتهای آموزشی وسیعی در رابطە با دفاعیات رهبر آپو انجام دادند و در واقع همین آموزشها بود کە حزب را سرپا نگهداشت.
همچنین از سال ۲۰۰۰ الی ۲۰۰۳ سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک و ملت دمکراتیک را ارایه دادند و بر بنیان آن تحولاتی ساختاری و بینظیر در پ.ک.ک و جنبش آزایخواهی کُرد به میان آوردند که در سال ۲۰۰۵ خلقکُرد در شمال کردستان در روز نوروز پرچم کنفدرالیسم دمکراتیک را برافراشتند.
آغاز دوران امرالی، تحول عملی پ.ک.ک و دورانی را به دنبال داشت که رهبر آپو آن را «تولد سوم» خویش نامید. شرح و تحلیل تحولی که در اوایل دهه ۲۰۰۰ در خاورمیانه روی داد در شناخت کافی از ماهیت پ.ک.ک بسیار حیاتی است. این وضعیت با آغاز جنگ جهانی سوم طی عملیات اسارت رهبری از سوی ناتو به میان آمد و با اشغال افغانستان و عراق، هم جنگ به اوج رسید، هم تحول استراتژیک در پ.ک.ک. لذا تصفیهگران داخل پ.ک.ک و توطئهگران خارج یعنی اعضای ناتو در جبهه مقابل دیالکتیک طبیعی و غیرایستای پ.ک.ک قرارگرفتند و کارویژههای متعارض یافتند. وقتی تصفیهگران داخلی با به اسارت درآمدن رهبر آپو فرصت پیداکردند که فارغ از تعلقات سازمانی کمر به تصفیه و چنگانداختن بر پ.ک.ک ببندندد، در واقع چهره سیاه خود را آشکار و افشا ساختند. لذا پ.ک.ک دو کارویژه پیشارو داشت: هم تصفیهگری داخلی و هم توطئهگری خارجی که دست به دست هم داده بودند را میبایست دچار شکست سازد و به غائله آنها پایان دهد، هماینکه تحولی بزرگ و استراتژیک در بافت پارادایمی خویش ایجاد نماید، زیرا جنگ مداوم علیه ترکیه و توطئه جهانی و درجازدن در پارادایم منوط به سوسیالیسم رئال و علمی متعارف میرفت آن را به بنبستی بزرگ برساند و حتی فروپاشد. رهبر آپو در سالهای اوایل دهه ۹۰ متوجه این جنبه حیاتی شده بود، ولی شورای رهبری و کادرهای پ.ک.ک بسیار طولکشید تا بالاخره در دوران امرالی ملتفت قضیه و آمادگی برای تحول گردند.
پس از اینکه برنامهها و افکار رهبری از امرالی رسید و پ.ک.ک با برگزاری کنگره هشتم در سال ۲۰۰۲ گامهایی بزرگ و شجاعانه برداشت، «تولد سوم» تحقق یافت و این تحول تمامی تصفیهگران و توطئهگران را دچار هزیمت مفتضحانه ساخت. کنگره هشتم همانند اوضاع «اتحاد جماهیر شوروی» در سال ۱۹۹۰ مهم بود و دقیقا وضعیتی مشابه داشت. شوروی نتوانست تحول ساختاری ایجاد نماید و فروپاشید، اما پ.ک.ک توانست و ماندگار گشت. تولد احزاب بخشهای دیگر کردستان هم در درون همان تولد سوم به میان آمد. در دوران امرالی، سیاستورزی تحت نام «حزب کارگران کردستان» ریسک داشت، پس رهبر آپو جسورانه گام برداشت و نام پ.ک.ک را موقتا و طی اقدامی تاکتیکی و زیرکانه کنار گذاشت تا راه بر سیاستی خلاقانهتر گشوده شود، لذا عناوین «کنگره آزادی و دمکراسی کردستان(KADEK)» و «کنگره خلق» را برگزید.
این نونگری رادیکال، تیری بود که دو هدف را نشانه میرفت: تحول در پ.ک.ک و خنثیکردن توطئه جهانی. در پارادایم نوین، رهبری دولت را نابودگر عنوان کرد و دمکراسی را به مثابه مفهوم کلیدی کانون معناگرایانه آن پارادایم قرارداد. «سیاست دمکراتیک» هم در درجه بعدی با مفهومی غیردولتگرا، قرارگرفت. این علایق در حالی بود که توطئه سال ۹۹، جنگ خیانت سال ۲۰۰۰ و تصفیهگری ۲۰۰۲ الی ۲۰۰۴ میبایست پ.ک.ک را نابود میساخت، اما چرا چنین نابودیای روی نداد؟! زیرا دشمنان داخلی و خارجی، چه کردستانی و چه جهانی هیچکدام متوجه جنبه دیالکتیک غیرایستای پ.ک.ک و اتکای مداوم آن بر نسبیگرایی ضددگماتیسم نبودند. حتی آنهایی که صادقان و فدائیان درستکار پ.ک.ک و پایبند رهبری بودند، متوجه این سیالیت بزرگ نبودند.
بالاخره در ۲ آگوست ۲۰۰۲ حکومت ائتلافی بین حزب چپ دمکراتیک DSP، حزب جنبش ملیگرا MHP و حزب مام میهن ANAP در تلاش برای عضویت در اتحادیەی اروپا برخی مواد قانون اساسی و برخی قوانین از جملە حکم اعدام را لغو و بجای آن «حکم ابد سنگین» (حکم ابد غیرقابل لغو) را جایگزین آن کرد. بدین ترتیب حکم اعدام رهبر آپو نیز تغییر یافت. رهبر آپو با توجه به اهمیت تاریخی و سیاسی لغو مجازات اعدام از سیستم ترکیه ، ۲ آگوست را «جشن گل» اعلام کرد.
وقتی «گلادیوی ناتو» رهبری را به امرالی انتقال داد، تصور میکرد که میتواند با اشغال افغانستان و عراق نقشه «خاورمیانه بزرگ» خود را اجرا نماید، اما از سویی در باطلاق عراق گیر افتاد و از دیگر سو بخاطر تبلور پارادایم نوین پ.ک.ک بشدت غافلگیر گشت. از آن پس دوران قهقرای نظام نوین جهانی آغاز گشت. اینکه بعدها در جنگ با داعش منت مبارزان روژاوا را کشید، بیانگر همین واقعیت است.
اعلام رسمی مناطق حفاظتی مدیا
در ۱ سپتامبر ۲۰۰۲ نشت مجلس کنگرهی آزادی و دمکراسی کردستان KADEK در منطقهی خنیره برگزارشد و بە تحلیل و ارزیابی حملات و حضور نظامی ایالات متحدە در خاورمیانه و مسائل و معضلات درون سازمانی پرداخت. بنا به درخواست رهبر آپو تصمیم گرفتە شد تشکیل «مناطق حفاظتی مدیا» رسما اعلام گردد.
سال بعد، رهبر آپو در ابتدای ماه آوریل ۲۰۰۳ و طی ملاقات با وکلای خود گفت که «درخواست خود مبنی بر اعلام آتشبس در ۲ آگوست ۱۹۹۹ را پس میگیرم». رهبر آپو در کتاب «کُرد آزاد، هویت نوین خاورمیانه» (دفاعیات ارائه شده به دادگاه مؤتلفهی آتن) که در ماه ژوئن به دست سازمان رسید، به تغییر پارادایم اشاره کردە و خواهان ادغام کنگرهی آزادی و دمکراسی کردستان KADEK و کنگرهی ملی کردستان KNK و تأسیس کنگرەی خلق شد.
کنفدرالیسم دمکراتیک
بعدها در ۲۶ اکتبر – ۵ نوامبر ۲۰۰۴ شورای اجرایی «کنگره خلق» در کوهستان قندیل نشست گستردەی خود را برگزار کرد. در این نشست، همزمان با اتخاذ تصمیماتی دربارەی فعالیتهای سیاسی-اجتماعی در بخشهای کردستان، طبق هشدارهای رهبر آپو، نهادهای قانونگذاری و اجرایی از هم تفکیک شدند. بدین ترتیب سیستم کنفدرالیزم دمکراتیک معرفی گردید و کنگرهی خلق به عنوان نهاد تصمیمگیری این سیستم از سوی دیوان رهبری مدیریت شده و شورای اجرایی نیز بە عنوان نهاد اجرایی سیستم عمل میکرد.
بالاخره در ۲۱ مارس ۲۰۰۵ رهبر ملت کُرد، رهبر آپو با انتشار اطلاعیەای سیستم کنفدرالیسم جوامع دمکراتیک (KCK) را اعلام کرد. اعلامیه شامل اصول اساسی کنفدراسیون دمکراتیک بود. رهبر آپو با اعلام اینکه وظیفه و مأموریت رهبری کنفدراسیون دمکراتیک را بر عهده دارد، از مردم کُرد و همه مظلومان خواست تا برای ارتقای مبارزات آزادی و دمکراسی زیر پرچم سبز کنفدرالیسم دمکراتیک گردهم آیند. بدین ترتیب، PKK که در نوروز ۱۹۸۵، جبههی رهاییبخش ملی کردستان ERNK را اعلام کرد، بیست سال بعد از آن کنفدرالیسم جوامع دمکراتیک KCK را به عنوان یک سیستم دمکراتیک مردمی اعلام نمود.
مواضع رهبر آپو به لحاظ پارادایمی چه بودند؟ موضع ایشان، «رهیافت دمکراتیک» بود. سوسیالیسم رئال را نظام تقویتکننده و همپوشان لیبرالیسم ارزیابی نمود. در جستجوی مقولهای بود که هر دو را محکوم نماید، زیرا «دود از کنده هر دو بلند میشد». پس مقوله «دمکراسی» نقش کلیدی یافت. زیرا سوسیالیسمرئال با منش دولتگرایی خود کاملا مبین علایق لیبرالیستی و سرمایهدارانه شده بود، این بود که مشی «سوسیالیسم علمی و ملت دمکراتیک» مدنظر رهبری با توسل به دمکراسی جایگزین دولتگرایی، کاملا علیه لیبرالیسم و سرمایهداری موضع گرفت. هر دو بلوک جهانی را دچار شوک کشنده ساخت. مفهوم سیاست را ضددولت تعریف نمود و آن را به جامعه بازگرداند. بنابراین، احیای صحیح سوسیالیسم را با توسل به «فلسفه سیاست دمکراتیک» به انجام رساند. احزاب کمونیستی سنتی دههها بود که دچار انجماد و بنبست شده بودند. پ.ک.ک نیز ناچار نبود با محافظهکاری خودخواسته راه تصفیهگری را هموار سازد. هر دو بلوک جهانی راست و چپ منازعهگر دچار مخمصه «دمکراسی لیبرال» هستند؛ یعنی دو روی یک سکه. «سوسیالیسم و چپگرایی لیبرال» دهههاست به پاسداران سرمایهداری مبدل شدهاند. رهیافت هوشمندانه رهبر آپو توانست میراث پ.ک.ک و جنگ انقلابی خلق را از نابودی نجات دهد. از سال ۹۹ به بعد دشمن جنگ را وحشیانه شدت بخشید، ولی رهبر آپو راهحل سیاسی را پیشبرد میداد که نتیجه این جدال خاورمیانهای و بینالمللی در سال ۲۰۰۵ با موفقیت و مردمیشدن «رهیافت ملت دمکراتیک و کنفدرالیسم دمکراتیک» به نفع جنبش آزادیخواهی خلقکُرد رقم خورد. رهبری در مقابله با امپریالیسم و کُردستیزی، گشودن گرهکور را با پردهبرداشتن از روی ابهامات تاریخی مسئلهکُرد و کردستان، در دستور کار خود قرارداد و دفاعیات چند جلدی خویش را به رشته تحریر درآورد تا کُردها را با ارایه پارادایم کوانتومی و دیالکتیک بر محوریت علایق «ملت دمکراتیک» از چنگال نسلکشی نجات دهد. هماکنون دو پروژه وجود دارد: ۱- پروژه خاورمیانهای آمریکا. ۲- پروژه ملت دمکراتیک پ.ک.ک. هیچ نیروی سیاسی – نظامیای خارج از این دو خطمشی نیستند، حتی نیروهای متعددی که در بلوک سرمایهداری و لیبرالیسم در قالب راست و چپ دشمن همدیگر هستند نیز!
به هرطریق، رهبر آپو از سال ۱۹۹۹ تلاشهای تئوریک و عملی خویش برای برساخت کنفدرالیسم دمکراتیک و ملت دمکراتیک را افزایش داد و برساخت مذکور تا سال ۲۰۰۳ تکمیل گشت و خلقکُرد در جریان قیام سال ۲۰۰۵ در روز نوروز، پرچم کنفدرالیسم دمکراتیک را به دست خویش به اهتزاز درآوردند. در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ بنا به توصیه رهبر آپو جوانان بخشهای شرق، جنوب و روژاوای کردستان نیز احزاب «پژاک»، «پ.چ.د.ک» و «پ.ی.د» را تأسیس نموددند. در مسیر تحولات مداوم نیز «مجمع جوامع کردستان (کوما کوملین کردستان(ک.ک.ک)» و «کنگره خلق» شکل گرفتند. قبل از حمله آمریکا به عراق نیز رهبر آپو هوشمندانه بطور رسمی تشکیل «مناطق دفاعی میدیا» را بعنوان منطقه حفاظتشده نیروی گریلا اعلام کرد و اینگونه مناطق یاد شده از گزند اشغال ابرقدرتهای خارجی در امان ماند. رهبر آپو با این تحولات، گامبه گام به موازات تغییرات جهانی و برنامههای ابرقدرتهای جهانی، برنامهای خودویژه برای جنبش آزادیخواهی کُرد طرحریزی میکرد. ایشان دیر وقتی بود که پایان دوره «جنگ رهایی بخش ملی» و آغاز مرحله «جنگ انقلابی خلق» را اعلام کرده بود. بالاخره تصفیهگران داخلی خنثی شدند و برنامههای توطئه بینالمللی که با جنگ عراق نیز خطرسازتر میگشت را به بنبست کشاند. به این ترتیب برعکس تصور ترکیه و ابرقدرتها مبنی بر نابودی پ.ک.ک، تحول و رشد در درون نیروی گریلا به اوج رسید و در سایه نیرویی عظیم که از پارادایم نوین رهبر آپو گرفته بود، در روز ۱ ژوئن ۲۰۰۴ کارزار مبارزه مسلحانه علیه ترکیه که روند صلح را به قهقرامیبرد، آغاز نمود. بههر حال آن دوره، دوره ظهور اندیشه و ساختار «مدرنیته دمکراتیک» بعنوان «تولد سوم» برای رهبر آپو، خلقکُرد و جنبش آزادیخواهی بود. رهبر آپو با این برنامهها چنان کرد که دیگر کُردها میتوانستند از نگرانی در مورد نابودی فارغ گشته و بر حیات آزاد اصرار ورزند. بالاخره رهبری موفق شد که با یاری جستن از میراث فکری و آزادیخواهانهی اندیشمندان بزرگ تاریخ، فرمهای سالمتر اندیشه مثبت فلسفی و علمی را در برابر جزمیتهای اعتقادی پر از تراژدی، برای انسانیت به ارمغان آورد و آن را در وجود ملت دمکراتیک متبلور سازد. رهبر آپو، پ.ک.ک را از ماهیت متناقضنمای دگماهای قاطع و تراژیک سوسیالیسمرئال با ابهت گذار داد و پ.ک.کای خالصتر را ظهور بخشید.
در آن سالها دشمن، به زعم خویش مشغول محاکمه رهبری و در فکر اعدام ایشان بود، درحالی که رهبری مشغول تحقق آن دو رویداد عظیم یعنی برساختن تاریخ و ملت بود و موفق هم گشت. با ذکاوت و تدبر خویش دولت- ملت فاشیست ترکیه را در برابر عظمت تاریخ و ملت در کما فروبرد، بدینسان حتی روند محاکمه و اعدام در اوج ناباوری و شوکهشدن، انجماد یافت و حکم رهبر آپو به ابد سنگین تغییریافت. رهبر آپو پاردایم رهایی و آزادی را تحت عنوان «جامعه دمکراتیک – اکولوژیک مبتنی بر آزادی زن» نام نهاد و ارایه داد.
وقتی ترکیه در سال ۲۰۰۵ متوجه شد که کار از کار گذشته و در برابر تدابیر و اقدامات هوشمندانه رهبر آپو ناتوان گشته و دیگر قادر به کنترل اندیشههای ایشان در درون جامعه نیست، فشارها بر ایشان را افزایش داد. پ.ک.ک از خلقمان خواست کمپین آزادی رهبر آپو را راهاندازی کنند. کمپین با عنوان «من رهبر آپو را بعنوان اراده سیاسی خود قبول دارم» تأثیراتی گسترده برجای گذاشت. رهبری در درون سیستم امرالی قرار دارد که در انزوای مطلق بسر میبرد و از خلق کُرد دور گردانده شده. این سیستم را ابرقدرتهای جهان طرحریزی کردهاند و ترکیه اجراکننده آن میباشد. با این حال، اما سیستم ظالمانه امرالی نتوانست همچو دیواری مقابل ترویج افکار رهبر آپو عمل نماید. به همین دلیل رهبری در سال ۲۰۰۴ یک مجلد دیگر از دفاعیات خویش تحت عنوان «دفاع از یک خلق» را به دادگاه حقوق بشر اروپا ارایه داد. در آن دفاعیات، که پایه پارادایم نوین است، رهبری گذار از پارادایم کلاسیک را ممکن ساخت.
مسمومکردن رهبر آپو
در فوریە ۲۰۰۷ نشست مجلس حزب PKK (کمیته مرکزی) در منطقهی خنیره از توابع شهر سیدکان وابسته به اربیل برگزار شد. در این نشست اطلاعات مربوط بە مسموم کردن رهبر آپو به عنوان تنها دستور کار مورد ارزیابی قرار گرفت. بر همین اساس، یک برنامه مبارزاتی جامع تهیه و اجرا شد که شامل اطلاع رسانی به مردم و توسعه اقدامات فعال در همه سطوح بود. در همین چارچوب رفیق «اردال» ( گوون آککوش) در روز ۲۲ می در منطقه «اولوس» آنکارا با عملیاتی فدایی کاروانی از ستاد کل ارتش را هدف قرار داد.
نبرد زاب و جنگافروزی دشمن
از ۲۰ الی ۲۸ فوریە ۲۰۰۸ درحالیکە حملات هوایی ارتش ترکیە بە مناطق حفاظتی میدیا از ۱۶ دسامبر آغاز شده بود، ارتش ترکیه بە منظور از بین بردن قرارگاه مرکزی نیروهای مدافع خلق HPG منطقەی زاپ را مورد حملەی زمینی و هوایی قرار داد. دشمن در پی تقویت نیروهای خویش از جبههی جنوب و با استفاده از خاک جنوب کردستان بود اما مردم شهرهای اطراف اجازەی عبور تانکها از جنوب را ندادند. هدف قرار دادن یگانهایی که از شمال وارد منطقه شده بودند، توانست مانع از موفقیت عملیات شود. درپی آن حملات برنامەریزی شدە، گریلا ضربات سنگینی بە نیروهای ارتش ترکیە وارد کرد و آنها را مجبور بە عقبنشینی کرد. این ضربات، پایههای شکست عملیات حزب عدالت و توسعه و آمریکا علیه گریلا را فراهم آورد. بە این شکل قیمومیت نظامی بر حوزهی سیاست و سیاسیون درهم شکستە شد. به این ترتیب، دولت آمریکا موفق شد ستاد کل ارتش ترکیه را به خط اصلی خود بازگرداند. با این حال، از آنجائی کە با این حملات نتوانستند ضربەای بە PKK وارد کنند، اتحاد مورد نظر ترکیه- عراق – نیروهای مزدور از میان کُردها عملا فرصت شکلگرفتن نیافت.
ارایه مانیفست جدید
سال ۲۰۰۸ سالی مهم محسوب میشود. زیرا رهبر آپو در این سال اولین جلد از مانیفست اخیر خویش را نوشت. از ۲۹ می – ۴ ژوئن ۲۰۰۸ جلسه مجلس PKK در کوهستان قندیل برگزار شد. در خلال این نشستها دو جلد از کتاب «مانیفست تمدن دمکراتیک» خوانده شد که رهبر آپو بعنوان دفاعیات تقدیمی به دادگاه حقوق بشر اروپا نوشته بود. ویرایش و چاپ کتاب که در پنج جلد تنظیم شده بود، برنامه ریزی شد. علاوە بر این ضمن تحلیل اوضاع و تدارکات کنگرەی دهم نیز فراهم گردید.
فشارهای دشمن، مبارزه و نقشهراه
در ماههای سپتامبر– نوامبر ۲۰۰۸ پس از آنکە مشخص شد رهبر آپو در امرالی تحت فشار فیزیکی قرار گرفتە و موهای سرش را به زور کوتاه کردەاند، اعتراضات شدید مردمی در حمایت از رهبری شکل گرفت. از سوم اکتبر عملیات موثر گریلایی صورت گرفتند، بویژه در ابتدای آن تحت فرماندهی رفقا «رشید سردار» و «حسین ماهر» عملیاتی موفق در منطقه «بیزلە» صورت گرفتند.
در ۲۹ مارس ۲۰۰۹ در ترکیه، انتخابات محلی (انتخابات شهرداریها) برگزار شد. این انتخابات برای کردستان همانند یک رفراندوم بود. از تمامی ارگانهای حکومتی گرفته تا دولت ایالات متحدە، از حزب عدالت و توسعه AKP حمایت میکردند. با وجود این حمایتها و تبانیها و تقلباتی کە حزب عدالت و توسعه AKP برای بدست گرفتن شهرداریها انجام داد، «حزب جامعهی دمکراتیک DTP» با پیروزی در ۷۰% حوزەهای انتخاباتی توانست ۱۰۰ شهرداری را در اختیار بگیرد. براساس این اوضاع، ریاست مشترک کنفدرالیسم جوامع کردستان KCK در ۱۳ آوریل «وضعیت بدون درگیری» را اعلام کرد و فراخوان حل سیاسی مسائل را داد. در واکنش بە این اوضاع رهبری AKP در ۱۴ آوریل عملیات «قتلعام سیاسی» (دستگیری وسیع سیاسیون) را آغاز کرد. با این حال، هنگامی که دیدند اقداماتشان با واکنش منفی مردم روبرو شد، این بار با طرح این کە «ما در صدد حل مسئلەی کُرد هستیم»، به فریب عموم روی آوردند. رهبر آپو با مشاهدهی این بیانیەی دولت، آن را فرصت دانستە و با رد تاکتیک حزب عدالت و توسعه AKP گفت: «از آنجا که من در ارتباط با مسئلهی کرد در زندان هستم، پس نقشهی راه را من تهیه می کنم.» و بر اساس بحثی کە از طریق وکلا در میان مردم و افکار عمومی ایجاد کرده بود، «نقشه راه برای حل مسئلەی کُرد» را نوشته و آماده کرد و در ۱۵ آگوست ۲۰۰۹ به رهبری حکومت ارائه داد. دولت AKP ضمن پنهان کردن نقشە راە و اجازه ندادن به انتشار آن، با بیان این کە «قدرت اجرایی ندارد»، سعی داشت راه حل ارائە شده از سوی رهبر آپو را تصعیف کند. پس از این تحولات رهبر آپو خواهان اعزام دو گروە صلح از کمپ «مخمور» و «قندیل» بە ترکیە شد و بدین شکل تبلیغات منفی حزب عدالت و توسعه AKP را خنثی کرد. در پاسخ بە این فراخوان، رهبری کنفدرالیسم جوامع کردستان KCK و PKK دو گروە را در ۱۹ اکتبر بە مرز «خابور» (مرز میان شهر سلوپی در شمال کردستان و شهر زاخو در جنوب کردستان) رساندند. استقبال میلیونی مردم از این دو گروە تا شهر آمد، ادعاها و تبلیغات AKP کە گویا آمدەاند تسلیم شوند را خنثی کرد. پس از افشای همەی تاکتیکهای دولت، اینبار AKP چهرەی واقعی خود را نشان داد. اردوغان با این تهدید کە «همهی صورت مسئله را پاک کرده و از صفر شروع خواهیم کرد»، فشارها و حملات سختی را آغاز کرد. گردهماییهای حزب جامعهی دمکراتیک DTP را ممنوع اعلام کرده و در ۱۷ نوامبر محل اسکان رهبر آپو در امرالی را تغییر دادند کە بە گفتەی خود وی محل جدید مانند آن بود کە او را در تابوت قرار دادە باشند. رهبر آپو این اوضاع را کودتای ۱۷ نوامبر توصیف کرد. رهبری AKP در ۱۱ دسامبر حزب DTP را منحل کرد و رؤسای مشترک آن را از انجام فعالیتهای سیاسی منع کرده و شهرداران منتخب و رهبران حزب را بازداشت کردند.
استراتژی «مبارزات انقلابی خلق»
هنگامی که هشدارهای رهبر آپو در طول زمستان برای ترک این رویە مدنظر قرار نگرفت، رهبر آپو با بیان اینکە «شرایط برای مبارزه سیاسی دمکراتیک باقی نمانده»، اعلام کرد که از ۳۱ می خود را از این موضوع کنار خواهد کشید.
در ۱ ژوئن ۲۰۱۰ درپی اعلام رهبر آپو مبنی بر اینکە شرایط و امکان فعالیت سیاسی و دمکراتیک وجود ندارد و اینکە از ۳۱ می، خود را از این پروسه کنار میکشد، رهبری PKK نیز با بیان اینکە استراتژی مبارزەی دمکراتیک و سیاسی خاتمە یافتە، بە مردم اعلام کردند کە حل مسئلەی کُرد و دستیابی بە حقوق دمکراتیک از طریق استراتژی «مبارزات انقلابی خلق» امکانپذیر است. بدین ترتیب PKK با پایان دادن بە استراتژی مبارزات سیاسی و دمکراتیک بە عنوان سومین مرحلەی استراتژیک، تغییر استراتژی دادە و چهارمین مرحلەی تغییر را با در پیش گرفتن استراتژی «جنگ انقلابی خلق» آغاز کرد. با این حال، درک و تفهیم این تغییر توسط سازمان و مردم ناکافی بود و بیشتر بە عنوان یک تغییر تاکتیکی درک شد. با این وجود، با عملیاتهای گریلایی، به ویژه عملیاتی مؤثر در شهر اسکندرون، این حرکت با اثربخشی خاصی توسعه یافت.
بدنبال افزایش عملیاتهای گریلایی، رهبری حزب عدالت و توسعه AKP هیئتی را بە امرالی فرستادە و در ملاقات با رهبر آپو خواهان آتشبس شدند. آنها رفراندومی را در ۱۲ سپتامبر بە منظور انجام برخی تغییرات در قانون اساسی برنامەریزی کردە بودند کە برای برگزاری موفقیتآمیز آن نیازمند آتشبس بودند. رهبر آپو با تحلیل شرایط فراخوانی برای آتشبس از ۱۳ آگوست الی ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۰ داد. رهبری PKK ضمن پذیرش فراخوان آتشبس، رفراندوم قانون اساسی را بایکوت کرد. در ۱۶ سپتامبر هیئت حزب عدالت و توسعه AKP بار دیگر بە امرالی رفته و در این ملاقات بر انجام کار مشترک در رابطە با حل سیاسی و دمکراتیک مسئلەی کُرد توافق گردید. بر این اساس و بە منظور ایجاد تسهیل در دیدارهای امرالی، آتش بس تا ۱۲ ژوئن ۲۰۱۱ تمدید گردید. در همین چارچوب، PKK به منظور درک بهتر تغییر استراتژیک و تفهیم آن در سازمان و اعلام برنامهریزی لازمه، یک سری فعالیتهای آموزشی و جلسات بحث و گفتگو برگزار کرد. در امرالی نیز دیدار و گفتگوها برای حل سیاسی و دمکراتیک مسئلەی کُرد در جریان بودند. نتایج دیدارها را رهبر آپو در ۳ بخش بە صورت پروتکلی کتبی بە رهبری PKK و AKP فرستاد. بە رغم برخی اعتراضها در ابتدای کار، رهبری PKK در اواسط ماه می موافقت خود با پروتکلها را بە رهبر آپو اعلام کرد. با وجود همەی فشارها، دولت اردوغان بە بهانەهای گوناگون پاسخی نداد و تصمیمگیری خود را بە بعد از انتخابات موکول کرد.
در طی همین دوران بود که سایر جلدهای آخرین دفاعیاتش را به رشتهی تدوین درآورد و در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۰ رهبر آپو آخرین جلد مجموعەی پنج جلدی مانیفست تمدن دمکراتیک را با عنوان «مسئلەی کُرد و رهیافت ملت دمکراتیک» (دفاع از کُردها، خلقی در چنگال نسل کشی فرهنگی) را بە پایان رساندە و آن را بە دادگاه حقوق بشر اروپا فرستاد. بدین ترتیب نظریەی «مدرنیتەی دمکراتیک» را بە شکلی ساده و گستردە بیان کردە و برنامە و استراتژی جدیدی را برای حل مسائل و مشکلات اجتماعی و در رأس آن مسئلەی کُرد ارائە نمود. هر چند رهبران حزب عدالت و توسعه AKP نمیخواستند این آخرین بخش دفاعیات را تحویل دادگاه حقوق بشر اروپا دهند اما در نهایت و پس از فشارهای حقوقی با پارەکردن چند برگ کتاب و خط کشیدن بر روی برخی جملات، ناچار بە تحویل آن شدند.
سپس در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۱ در ترکیه انتخابات عمومی برگزار شد و حزب عدالت و توسعه AKP باردیگر توانست با کسب اکثریت کرسیها بە تنهایی حاکمیت را در دست گیرد. بە موازات این اوضاع، نهاد سیاست دمکراتیک نیز که بر اساس نامزدهای مستقل وارد انتخابات شدە بود، با کسب نتایجی مهم توانست به عنوان یک گروه جدی وارد پارلمان شود. دولت اردوغان نیز در پی کسب این نتایج، به مذاکرات امرالی پایان داده و با تحریک برخی محافل، به سیاست جنگ علیه PKK روی آورد. از این سال به بعد یک دوره جنگ طولانی تا سال ۲۰۱۳ ادامه یافت.
اعلام خودمدیریتی دمکراتیک
در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۱ کنگرهی جوامع دمکراتیک KCD در شمال کردستان و ترکیه، با اعلام خودمدیریتی دمکراتیک، قصد گسترش سیاست دمکراتیک را داشت. همزمان در جریان عملیاتهای جنگافروزانه ارتش ترکیە در شهر سیلوان، با گریلاهای PKK درگیری روی داد و ارتش ضربەی سختی خورد. نیروهای جنگ روانی با استفادە از این شرایط، اعلام درگیری را با اعلام خودمدیریتی دمکراتیک یکی کردە و گفتند کە کنگرەی جوامع دمکراتیک KCD اعلام جنگ کردە است. بدین ترتیب حکومت را با تمامی توان در برابر نیروهای سیاست دمکراتیک قرار دادند. بدین ترتیب سیاست دمکراتیک کاربرد خود را از دست دادە و وضعیت جدید جنگی فراگیر در دستور کار قرار گرفت. همزمان، با حملەی سپاه پاسداران ایران بە کوهستان قندیل مشخص شد کە جنگ در دو جبهە درحال گسترش است. بر همین اساس روند جنگی تازە کە از سوی رهبری AKP آمادە شده بود آغاز گردید. در جنگ قندیل رفیق «سمکو سَرهلدان» در ۵ سپتامبر همراه با چند رفیق دیگر شهید شدند. سرانجام در ماه اکتبر با دولت ایران آتشبس شد. جنگ قندیل به نقطه عطفی در تاریخ مبارزات جنبش آپوئیستی با نیروهای رژیم ایران تبدیل گردید و دستاوردهای مهمی را به دنبال داشت.
انقلاب روژآوا
پس از آغاز اعتراضات مردمی در سوریه و درپی انفجار بمبی در دمشق در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۲ و تضعیف کامل حکومت مرکزی، مردم کوبانی مدیریت این شهر را بدست گرفتە و انقلاب آزادی روژآوا آغاز گردید. انقلاب به صورت امواجی به شهرهای دیگر سرایت کرده و آزادی روژآوا در مدتی کوتاه حاصل گردید. انقلاب آزادی روژاوا که جرقهای از انقلاب آزادی کردستان بود، همزمان با اعتراضات مردیم در کل سوریه بودند.
همچنین در ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲ در راستای محکومیت حملات و قتل عامها، ۴۸۳ زندانی در زندانهای ترکیە دست بە اعتصاب غذای نامحدود زدند. این اعتصاب در ۶۸ مین روز خود در ۱۸ نوامبر و بدنبال درخواست رهبر آپو خاتمە یافت. در پی این اقدام روند جدیدی از گفتگوها میان رهبر آپو و دولت ترکیه آغاز گردید.
گفتگو برای حلمسئله کُرد
دیالوگی کە در جریان اعتصاب غذای زندانیان میان رهبر آپو و رهبری حزب عدالت و توسعهAKP صورت گرفت، بە ازسرگیری دیدارها و ملاقاتهای مجدد منجر شد. بر همین اساس، اولین هیئت حزب دمکراتیک خلقها HDP در ۳ ژانویە ۲۰۱۳ در دیدار از امرالی با رهبر آپو ملاقات کردە و ضمن بحث و گفتگو دربارەی راههای حل مسئلەی کُرد، نتایج آن را در اختیار افکار عمومی گذاشتند.
در روز ۲۱ مارس ۲۰۱۳ نیز رهبر آپو طی پیامی به مراسم نوروز شهر «آمد» که در حضور ۳ میلیون نفر قرائت گردید، خواهان برقراری صلح و حل دمکراتیک مسئلە شد و طی فراخوانی بە هر دو طرف خواستار برقراری آتشبس و تلاشی همگانی در این راستا گردید. این پیام از سوی «پروین بولدان» و «سری ثریا اوندر» از اعضای هیئت امرالی قرائت گردید. پیام از سوی مردمی کە با شور و اشتیاق فراوان در میدان جمع شده بودند، بە شدت مورد استقبال قرار گرفت و مایەی امید تمامی صلحدوستان شد.
همچنین در ۸ می ۲۰۱۳ درپی دیدارهایی در زندان امرالی و توافقاتی کە در چارچوب این دیدارها انجام گرفت، عقبنشینی گریلاها بە خارج از مرز آغاز گردید. از سوی دیگر سربازانی کە پیشتر بە اسارت درآمدە بودند بە عنوان حسننیت و نشانەی صلح در ۱۳ ماه می آزاد شدند. اما در پی عدم عمل به وعدههایی کە دولت AKP دادە بود، عقب نشینی گریلاها در پایان ماه ژوئیه متوقف شد. شرح این اوضاع در کنگرەی یازدهم PKK در اختیار افکار عمومی گذاشتە شد.
متعاقب اوضاع کلی، نهمین اجلاس مجمع عمومی کنگره خلق از ۳۰ ژوئن الی ۵ ژوئیه ۲۰۱۳ در منطقهی «خنیره» برگزار شد. بنا به درخواست رهبر آپو، در متن قرارداد اجتماع کنگرەی خلق (که در حکم قانون اساسی آن است)، اصلاحات و الحاقاتی انجام گرفت. «ریاست مشترک» شورای اجرایی، جایگزین «ریاست شورای» اجرایی شد. علاوه بر این، نهادهای «ریاست عمومی» و «شورای ریاست عمومی» به این قرارداد اضافه شد. رهبر آپو بە عنوان ریاست عمومی KCK و شورایی ۶ نفرە بەعنوان شورای ریاست عمومی برگزیدە شدند. همچنین تغییراتی در ریاست مشترک و شورای اجرایی صورت گرفت. ضمن تحلیل اوضاع سیاسی و عملکرد تشکیلات، شرح وظایف بر اساس روند تازە برنامەریزی و تصویب شد.
ترکیه که در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ بسیار تحت فشار داخلی و خارجی قرارداشت، به مرحلهای از گفتگوهای صلح بصورت ظاهرسازانه تن درداد. با این وجود، رهبر آپو واقف بود که ترکیه و اردوغان در این خصوص صداقت ندارند و حتی در خصوص اردوغان اظهارکردند:«اردوغان صادق نیست و پنجاه برابر بیشتر از تانسو چیلر خطرناک است»! هدف رهبر آپو این بود که برخی زمینههای ذهنیتی در جامعه ترکیه را که به موجب موج فاشیسم در ترکیه تخریب شده بود، ترمیم نماید. بنابراین صورتی از روند گفتگوها با هیأت ترکیه و هیأت حزب ه.د.پ را مدیریت کرد که برای نخستینبار در تاریخ جمهوری فاشیستی ترکیه یک توافقنامه ۹ مادهای را به دولت حاکم قبولاند. همه طرفهای آزادیخواه و دمکرات ترکیه هم این را یک موفقیت بزرگ برای رهبر آپو توصیف نمودند. دولت ترکیه اما در سایه کمکهای دول ابرقدرت دخالتگر در منطقه خصوصا ناتو بار دیگر به تکنولوژی پیشرفته نظامی خصوصا در زمینه نیروی هوایی مجهز گردانده شد. هم ترکیه و هم دول ابرقدرت از اینکه رهبر آپو در جریان انتخابات سال ۲۰۱۳ به مدیریت گسترده همه شهرها از داخل زندان پرداخت و بزرگترین موفقیت را نصیب حزب ه.د.پ در انتخابات پارلمانی کرده بود، بسیار خشمگین بودند. تجهیز نیروی هوایی ترکیه با استفاده از پهپادهای پیشرفته، دولت فاشیست آن را امیدوار ساخت که اینبار جنبش آزادیخواهی کُردها را کاملا نابود سازد. لذا، روند چارهیابی دمکراتیک که بر اساس گفتگوهای دوجانبه آغاز شده بود، به دلیل موضعگیری طیب اردوغان که از نوروز ۲۰۱۵ همه چیز را رد و متوقف کرد، نتوانست به نتیجه برسد.
جنگ نهایی؛ تحمیل انزوا
با برهمزدن میز مذاکره از سوی اردوغان، فاشیسم در ترکیه به منتها درجهی خویش رسید و یک دوره جنگی طولانی آغاز شد. ترکیه پس از کشتن دو مأمور پلیس خود در شهر پرسوس شمال کردستان طی یک سناریوی ساختگی، قصد داشت بهانههای شروع جنگ را ترتیب دهد. بنابراین از سال ۲۰۱۴ حملات هوایی محدود را آغاز کرده بود که به دنبال کشتن آن مأموران پلیس، حملات گسترده را از سرگرفت. حملات هوایی همهروزه به مناطق حفاظتی مدیا و مواضع نیروی گریلا چنان شدت گرفت که تقریبا تمامی مناطق گریلایی را دربرگرفت. از سویی ترکیه قصدداشت روژآوای کردستان را که بر بنیان اندیشههای رهبر آپو شکل گرفته و شهره جهانی یافته بود، مورد هدف قرار دهد. بنابراین نیاز داشت که برای شروع یک جنگ نهایی گسترده، نخست ارتباط رهبر آپو با خلقکُرد و جنبش آزادیخواهی را قطع نماید. در پی این سیاست تجرید نمودن رهبری، بصورت مرحلهای دیدار هیأت حزب ه.د.پ و وکلا و خانواده با رهبر آپو ممنوع شد. رهبر آپو نیز هشدار داد که اگر ترکیه آخرین امیدها را با جنگافروزی از میان برد، مواضع رادیکالی علیه فاشیسم ترکیه اتخاذ خواهد نمود. تأثیرگذاری مدیریتها و رهنمودهای رهبر آپو از داخل زندان امرالی آنقدر گسترده و قوی بود که دولت ناچارشد دستور منع ملاقاتها را در چند مرحله صادر و عملی نماید.
در حال حاضر جنگی جریان دارد که ترکیه از سال ۲۰۱۴ بصورت کنترلی و از ۲۰۱۶ بصورت گسترده آغاز نموده و هنوز هم در سال ۲۰۲۳ با شدت هرچهتمامتر ادامه دارد. رهبر آپو با درایت، پیش از اعمال سیاست تحمیل انزوای سنگین، رهنمودهای لازم را به رهبریت پ.ک.ک و نیروی گریلا داده بود. بنابراین گفتند که در مقابل بازیهای سیاسی، سناریوها و حیلهگیریها و باجگیریهای ترکیه فاشیست، عقب نخواهد نشست و افزودند که «این جنگ به دنبال یافتن فرمانده لایق خویش است». رهبر آپو سالهای سال با وقوف بر کاراکتر فاشیستی ترکیه راههای مبارزهگری را بصورت شفاف برای گریلا تبیین کرده بود و نیروی گریلایی با توجه به دستورالعملهای لازم رهبر آپو برای بازسازی ساختار خویش، پیشرفت در تاکتیکها و شیوههای جنگی را ممکن ساخت و اثبات شد که قدرت رهبر آپو از داخل زندان نه بعنوان یک شخص بلکه بعنوان یک اندیشه فراگیر در همهجای کردستان جریان دارد. رهبر آپو چنان سیستمی را برای پ.ک.ک و نیروی گریلا طرحریزی نموده که سیستم مذکور در حالت اسارت خودشان در زندان، توانایی مقابله کامل با فاشیسم ترکیه را نشان دارد. با وجود ادامه جنگ، همچنان انزوای مطلقگشته ادامه دارد و قریب دو سال ونیم است که ترکیه اجازه ملاقات با رهبر آپو به وکلا و خانواده ایشان نداده است و نهادهای حقوق بشری جهانی چون کمیتهی منع شکنجه (سیپیتی) نیز در قبال آن سکوت کردهاند زیرا سیاستهایشان در حمایت از ترکیه یک کاسه شده. این یککاسهشدن اثبات میکند که هنوز هم پس از گذشت ۲۵ سال از حبس رهبر آپو، از اندیشههای وی هراس دارند.
هویت رهبر آپو، از کِلان تا خلق
در سال ۱۹۹۰ به دنبال فروپاشی شوروی و جبهه سوسیالیسم رئال، حمله آمریکا و همپیمانانش به خلیجفارس به بهانه براندازی رژیم بعث عراق آغاز شد. درواقع این جنگ، شروع جنگ جهانی سوم به بهانه حذف رژیم بعث عراق ولی در پشتپرده، آغاز آن علیه رهبر آپو و پ.ک.ک و خلق حامی آن بود. قیام خلق کُرد شمال کردستان در ۱۹۹۰ الی ۱۹۹۲ پ.ک.ک را به اوج رساند. با بازشدن پای آمریکا و ارتش آن به منطقه، جنگ ناتو علیه رهبر آپو و خلقکُرد وارد مراحل شدیدتری شد. از سال ۹۰ الی ۱۹۹۹ که توطئه بینالمللی با هدف اسارت رهبر آپو شکلگرفت، توطئه ابرقدرتهای جهانی و منطقهای مراحلی چندگانه را طی نمود. آمریکا، اسراییل و غرب واقف بودند که وجود رهبر آپو بزرگترین مانع برای مطامع منفعتطلبانه، استثمارگری و غارت در منطقه خاورمیانه است. به همین دلیل مراحل سناریوی شوم خویش را پیاده کردند و در سال ۹۹ میلادی رهبری به اسارت درآمد.
در سالهای ۹۷، ۹۸ و ۹۹ میلادی سده بیستم آمریکا قصد داشت در راستای پروژه خاورمیانه بزرگ کشورهای افغانستان و عراق را اشغال نماید اما واقعیتی وجود داشت که حضور جنبش آپوئیستی و رهبر آپو را بزرگترین مانع میدانست، زیرا رهبری هرگز حاضر نشده بود زیر پرچم ظلم و استثمارگری آنها برود. بنابراین آمریکا خود را ناچار میدید که قبل از حمله به افغانستان و عراق، رهبر آپو را بعنوان مانع بزرگ، از میان بردارد. این بود که توطئه بینالمللی آغاز شد. رهبر آپو وقوع این توطئه را از سالهای قبل از آن پیشبینی کرده بود و با ازخودگذشتگی، آن را به فرصتی برای جهانیکردن مسئله کُرد مبدل ساخت. سفر رهبری به یونان و روسیه و اروپا در آن راستا شکل گرفت که با اسارت ایشان روند آن تغییریافت ولی رهبری در زندان تکنفره امرالی آن را ادامه داد و با ارایه پارادایمی نوین برای مبارزه، چنان گشایشی پیشاروی خلقکُرد و گریلا ایجاد کرد که بجای نابودی کامل، مراحل رشد را با توسل به پارادایم نوین طی نمود و در برابر فاشیسم ترکیه قویتر شد. رهبر آپو با ارایه مانیفست تمدن دمکراتیک و بسط اندیشههای خویش، از داخل زندان به شیوهای زیرکانه و مدبرانه انتقام توطئه بینالمللی و سیستم ظالمانه امرالی را از آن ابرقدرتهای فاشیست گرفت. در ادامهی روند قبلی مبارزات رهبر آپو، این روند نیز اثبات کرد که امروز رهبری یک شخص نه که یک خلق یا ملت دمکراتیک است.
رهبر آپو با ارایه تز سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک و ملت دمکراتیک، روندی تاریخی را که از هزاران سال پیش از کِلانها آغاز شده و تا شکلگیری خلق یا ملتدمکراتیک ادامه یافت، تکامل بخشید و تکمیل نمود. ارایه تز کنفدرالیسم و ملت دمکراتیک، نیرومندی ایدئولوژی، پارادایم و سیاست دمکراتیک رهبر آپو در رویارویی با جبهه سرمایهداری جهانی را به اثبات رساند. به همین دلیل ابرقدرتهای جهانی با حمایت همهجانبه از ترکیه، جنگ جاری را که از ۲۰۱۶ بصورت گسترده آغاز شده، بر خلقهای منطقه تحمیل نمودهاند که مرحلهای از همان جنگ جهانی سوم است که از ۱۹۹۰ میلادی آغاز شده. این جنگ، جنگ علیه همه خلقهای خاورمیانه است تا اجازه ندهند بر بنیان اندیشههای رهبر آپو، ساختار ملت دمکراتیک تحقق در میان خلقها تحقق یابد. البته با وجود شدت و حدت بیرحمانه جنگ در خاورمیانه، ظهور روژآوای کردستان بعنوان نگین ملت دمکراتیک، واقعیتی انکارناپذیر است که خاری شده در چشم دشمنان فاشیست. این آزمون بزرگ، نشانه رشد اندیشههای آزادیخواهانه و دمکراسیطلب رهبر آپو در خاورمیانه است و چهاردیواری زندان و سیستم امرالی که از سوی ابرقدرتهای جهانی بنا شده، مانع از ترویج آن نخواهد شد. آزادی رهبر آپو یعنی آزادی خلقکُرد و خلقهای تحت ستم خاورمیانه و همچنین به معنای برچیدن نظام دسپوت، فاشیست و تمامیتخواه و غارتگر سرمایهداری. اکنون که پس از گذشت ۲۵ سال به هر حیلهای دست میزنند که رهبر آپو و کُردها نتوانند از قوانین و حقوق جهانی برای آزادی رهبری استفاده نمایند، مبارزات گریلا و خلق در اوج ادامه دارد و باید در انتظار پیروزی بنشینیم. آفتاب خلقها بدست ستمگران تاریک نخواهدشد!
اصول بنیادین اندیشههای رهبر آپو
با پیروزی انقلاب ذهنیتی رهبر آپو، بیشک تاثیرگذاری آن بر مناطق قارهای جهان خصوصا خاورمیانه، دهها بار بیشتر و ژرفتر از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ شوروی خواهد بود. رهبر آپو در بادی امر، جوانب انصاف، وجدان، علم و عقلانیت منطقی خلوصیافته جهت خدمت به انسانیت را رعایت مینماید و چون مخاطب خویش را جوامع انسانی جهانی و بیرون از دایره سازمانی پ.ک.ک هم میداند، در کمال نزاکت و ادب اخلاق و اخلاص، نظرات خویش را نه بهمثابه «حکم قاطع و مطلق»، بلکه «تفسیرپردازی» در راستای ارایه رهیافتهای آلترناتیوی برونرفت از مسائل حاد و کائوتیک انسانی، عنوان میدارد. در این راستا، رهبر آپو، صدها مسئله اجتماعی با جزئیات متعدد را بطور جامع و مفصل در سری مسائل دوازدهگانه طبقهبندی و ارایه دادهاند.
مسائل اجتماعی دوازدهگانه جامعه تاریخی و معاصر عبارت از موارد ذیل میباشد:
۱- مسئله قدرت و دولت. ۲- مسئله اخلاق و سیاست در جامعه. ۳- مسائل ذهنیتی در جامعه. ۴- مسائل اقتصادی در جامعه. ۵- مسئله صنعتگرایی در جامعه. ۶- مسائل اکولوژیک در جامعه. ۷- مسئله جنسیتگرایی اجتماعی؛ خانواده، زن و جمعیت در جامعه. ۸- مسئله شهرنشینی در جامعه. ۹- مسئله طبقه و بروکراسی در جامعه. ۱۰- مسائل آموزش و بهداشت در جامعه. ۱۱- مسئله میلیتاریسم در جامعه. ۱۲- مسئله صلح و دمکراسی در جامعه.
مسائل جوامع انسانی هزاران سال است که سربرآورده و لاینحل باقیماندهاند. هیچ نظامی چه لیبرالی، چه سوسیالیستی – کمونیستی و چه دینگرا قادر به چارهیابی این مسائل نگشته. ادعای نظامهای تمدنی مختلف خاصه سرمایهداری، دال بر حل کامل مسائل و تلقی خود بعنوان آخرین رهیافت، عوامفریبیای بیش نیست. پرسش بنیادین این است که مسائل اجتماعی در بستر کدام دوره تاریخی و در درون چه نظامهایی بروز یافتند؟ اولین و تنهاترین نظام کلی که همه نظامهای خاص چندهزار ساله را دربرمیگیرد، عنوان «نظام تمدن مرکزی» بر خود دارد. این نامگذاری مفهومی از سوی رهبر آپو با تعمق و تامل در باب عموما قدرت و خصوصا انحصار قدرت در کل تاریخ تمدن، انجام گرفته و ذروه بیرحم آن، سرمایهداری در ۴۰۰ سال آخر میباشد. رهبر آپو بخوبی قادر گشته که «نظام تمدن مرکزی» را به منزله یک زنجیره بازتاب دهد. لذا فراتر از نظریات و دیدگاههای فیلسوفان و اندیشمندان بر جنبه جامعیت تاریخی موضوع، فائق آمده. برای مثال، قدرت، یکی از مسائل حاد اجتماعی است که اندیشمندی توانا چون فرناند برودل تنها در عمق کار، به تاریخ ۵۰۰ سال آن پرداخته ولی رهبر آپو فراتر از فوکو، نیچه و مارکس، در عین اینکه تحلیلات آنها را پایه و ارزشمند میداند، مفهوم قدرت را در بستر کل تاریخ ماقبل تمدن و تمدن، بررسی نموده. بنابراین قویا حلقههای اصلی سیر بروز مسائل اجتماعی دوازدهگانه را ارایه دادهاند. در پایان، پس از تبیین جوانب نظری و عملی مسائل اجتماعی، راهحل آنها را به یک نظاممندی تحت عنوان «تمدن دمکراتیک» پیوند داد. برخی محافل، اندیشمندان و نظامها سعی کردند، فقر اجتماعی، برخی هم فقدان دولت، بخشی نیز ضعف نظامی، سیاسی و یا اقتصاد ناسالم و چهبسا برخی نیز انحطاط اخلاقی را معضل کار دانستند. شاید هر یک از آن اندیشهها و رویکردها جوانب صحیحی در خودنهفته دارند اما چون جامعیت ندارند، از انعکاس کلیت ماهیت معضل بدورند. مسئله و معضل اجتماعی به این معناست که دینامیک بنیادین جامعه را از میان میبرند. همه مسائل، جامعه را از حالت جامعهبودن طبیعی خارج میسازند. خصوصیت مسئله اجتماعی این است که به دست خود انسان برساخته میشود، بنابراین بلایای طبیعی فراروی جوامع را نمیتوان مسئله اجتماعی تعریف نمود. پس آنچه بدست انسان برساخته شده را میتوان تغییر هم داد و یا حتی بطور کامل از میان برد.
اگر به ماهیت و هستی ناب و خالص جامعه که دارای هزاران تنوع و تکثر است نظری بیافکنیم، خواهیم دید که نامگذاریهایی از قبیل «لیبرالی، سوسیالیستی، دولت- ملتی، جامعه رفاه، مصرفی، صنعتی و غیره» صرفا نظرورزانه هستند و تعاریفی میباشند که در جامعه واقعی معادلی برای آنها وجود ندارد. منظور این است که یک جامعه صددرصد خالص لیبرالی، سوسیالیستی، دینی و غیره نداریم. بنا به این درک پرجانبه، راهحل مسائل باید مبتنی بر مدلی باشد که محدود و اسیر یکی از تعاریف نباشد. پس جوامع، یکدست(هموژن) و تکرنگ نیستند، همیشه متنوع و متکثرند. به همین دلیل تنها مفهومی که بتواند میان همه رنگها و تکثرها و تنوعات انسانی – اجتماعی تفاهم و رواداری ایجاد نماید، مفهوم دمکراسی و اصول آن است. به عبارت دیگر، یک فرد – جامعه لیبرال تنها با توسل به اصول دمکراسی میتواند به حیات مسالمتآمیز با غیرلیبرالها دست یازد. به همین دلیل، رهبر آپو در ارایه راهحل مسائل دوازدهگانه اجتماعی، بر مفهوم دمکراسی تمرکز و تکیه کرده سپس مفاهیم سیاست و مدیریت. لذا در بادی امر، ریشه مسائل و بحرانها را نظام تمدن مرکزی پنجهزارساله میداند و در غایت امر راهحل برونشد را به تمدن دمکراتیک پیوند میزند.
مسائل اجتماعی در طول پنجهزارسال تمدنی چگونه به وجود آمدهاند؟ تمدن عبارت است از انحصارات کلان سرمایه و قدرت و در ۴۰۰ سال پایانی، دوره سرمایهی مالی (سرمایهداری)، اوج این تاریخ انحصارگری میباشد. بنابراین تاریخ تمدن مرکزی، سهدوره متفاوت روند انحصارات را طی نموده و مسائل اجتماعی را بروز داده. دوره نخست از تمدن سومری تا سقوط امپراتوری روم است که ادوار متفاوت بردهداری را در خود گنجانده. دوره دوم از امپراتوری روم تا ظهور سرمایهداری در آمستردام هلند است که اکثرا دوره قرونوسطی را شامل گشته. و دوره سوم از ظهور سرمایهداری در آمستردام تا به امروز. در این سه دوره، شیوههای زنجیرهای انحصارات سرمایه و قدرت بصورت شیوه تولیدی متفاوت تطور یافته و به اوج میرسد. لذا مسائل اجتماعی جوامع انسانی بصورت انباشتهای فزاینده، موجودیت انسان را بسوی پرتگاه سقوط و زوال سوق میدهند. امروز، در اوج زنجیره انباشتهای نامتناهی، قرارداریم که چنانچه در جایی و نقطهای متوقف گردانده نشود، موجبات زوال بشری را فراهم خواهدآورد. از سومر تا به امروز، تمامی نظامهای تمدنی که بخشی از نظام تمدن مرکزی هستند، بر انحصارات قدرت و سرمایه و نیز بر مسائل اجتماعی چیزی به مراتب فزونتر و دهشتناکتر انباشتهاند. آخرین حلقههای این تمدن هزاران ساله، اتحاد جماهیر شوروی و تمدن مرکزگرای آمریکا هستند که میراثدار نظامهای آمستردام و لندن میباشند. چین نیز در سالهای اخیر برای ربودن برگ برنده هژمونی از کف آمریکا خیز برداشته اما نهایتا همه آنها ماهیتی مشابه از سنخ تمدن مرکزگرا دارند. استفاده از عناوین دمکراتیک برای تمدنهای اروپا، آمریکا، روسیه و چین، صرفا عوامفریبانه است.
تمدنی که با لیاقت برخورداری از دمکراتیکبودن ناب و واقعی به منصه ظهور میرسد و متفاوت از تمدنهای اروپا – آمریکا و چین – روسیه(میراثدار شوروی) میباشد، تمدن دمکراتیک مبتنی بر رنسانس کُردی است. این تمدن پیشتاز درصدد ارایه سرمشقهایی برای جوامع امروز با ادعای تفسیرپردازی و نه تحمیلگری الگوهای فکری – عملی، میباشد و قصد دارد مسائل دوازدهگانه را با شناخت از ریشههای تاریخی چند هزار ساله آن، به حل برساند.
هر تمدنی در ادوار متفاوت تاریخی در یک بستر جغرافیایی و موقعیت و وضعیت اجتماعی متمایز و خاص که از نوعی بکربودن در هر دو زمینه برخوردار بوده، ظهور یافته و با انباشتن بر مسائل اجتماعی حاد، جامعه و اکولوژی را همراه با زن شدیدا با مخاطرات تهدیدآمیز روبرو ساختهاند. نامگذاری جوامع در پیوند با ایدئولوژیها صحیح نیست، زیرا کلیت اجتماعی را قابل رؤیت نمیگردانند. پس نامگذاریهایی تحت عناوین «جامعه تمدن انحصارگر» و «جامعه تمدن دمکراتیک» صحیح است. عناوین جوامع سوسیالیستی، سرمایهداری، اسلامی، هندو و غیره همه مغلطهاندازند و کل جامعه را در برنمیگیرند. مسائلی که از آن ایدئولوژیها برمیخیزند، مشمول تمام جامعه نیست به عبارتی تمام جامعه طرفدار آنها نیستند ولی همان مسائلشان کل جامعه و اکولوژی را به خطر میاندازد. در تمامی نظام تمدن مرکزی اهمیت جامعه و اکولوژی در مقابل دولت و قدرت روبه کاهش نهاده است. آنچه در رنسانس کُردی ـ که قرار است با الگو و سرمشق جامعه تمدن دمکراتیک ظهور یابدـ باید تغییر داده شود، بازگرداندن اهمیت به جامعه و اکولوژی همراه با آزادی زن در مسیر حل مسائل اجتماعی است. همان مسائلی که از دوران سومر تا آمریکای امروزین تلانبار گشتهاند.
تمدنها که یکی پس از دیگری در مدت پنجهزار سال ظهور کردهاند، اشکالشان تکرار نگشته و پیوسته تفاوتهایی به وجود آوردهاند، اما در کنار این تفاوتیافتگی، بر ریل انحصارگری قدرت و سرمایه و علم، بر تل مسائل اجتماعی و معضلات ناشی از آن، انباشتهاند. آخرین حلقه زنجیر تمدن، آمریکاست که همانند سایر تمدنهای سومر تا چین و اروپا در سرزمینهای بکر از حیث جغرافیایی و انسانی رشد کرده. هر چند روند تطور و تکامل جوامع و تمدنها بصورت خط ترتیبی و مستقیم نیست، ولی باید واقف بود که حلقهها به صورت خطوط متمایز دیالکتیک، تداوم خواهند یافت. بنابراین شانس جامعهای که از حیث نظری و عملی با اتکای بر جوانب مادی و معنوی فرهنگ و اندیشه و شکل متمایز تمدنی و مدل نوینتر جهت ظهور بیشتر است، جامعه کُردی میباشد. استدلال ما بر وجود ساختارهای ذهنیتی و عملی استوار است و این رشد و نمود فعلا بیش از همه جوامع و مناطق جغرافیایی جهان، نزد کُردها در شرف تحقق است. مابقی جوامع و سرزمینها حتی اروپا و چین امروزی بنا به دلایل بنبست علمی و عملی، شرایط آن را ندارند. ممکن است چین در سالهای پیشارو بهمثابه قدرت اقتصادی نخست جهان جا را بر آمریکا تنگ نماید، اما جامعه و سرزمین کردستان به موجب دارابودن جوانب رشد ذهنیتی و ساختاری تحت عنوان پدیدهای متمایزتر، شانس ظهوربخشیدن جامعه تمدن دمکراتیک را دارد. حتی تمامی سازوکارهای ذهنی و عملی در زمینههای معنوی و مادی آن نیز مهیاست. به همین دلیل هژمونی جهانی با رهبری آمریکا طی توطئه بزرگ به عملیات بینالمللی بیسابقه در سال ۱۹۹۹ میلادی جهت به اسارت گرفتن رهبر آپو دست زد.
رسالتی که رنسانس کُردی بر عهده دارد نیز همان وظیفه تحقق «انقلاب دمکراتیک» در برابر «فاشیسم» است که امروزه در سراسر جهان، فاشیسم در هیات نظامهای دولتـ ملتی جریان دارد و بر ضد «جامعه» است. بانی و مجری آن نیز طبقه بورژوا میباشد. امروز تنها جایی از جهان که در آن روند گذار از نظام دولت- ملتی یا همان فاشیسم شکلگرفته، اروپا و کردستان است. مدرنیته اروپا نیز متوجه مخاطرات مدرنیته سرمایهداری گشته و درصدد گذار از ساختارهای دولت- ملت و احیای جامعه دمکراتیک برآمده. اینکه تا چهاندازه در این کارزار تاریخی نتایجی موفقیتآمیز حاصل خواهد نمود را نحوه و کیفیت مبارزات دمکراتیک تعیین خواهد نمود. در کردستان و در رویارویی با جامعه کُردها نیز بهعینه مشاهده میگردد که نظام دولت- ملت چه میزان فاشیستی و مخرب احوال حیات بشری میباشد. نظامی که، فراتر از «نسلکشی»، «جامعهکُشی» را در افق تاریک خود گنجانده. نسلکشی، علیه بخشی از جامعه و یا قوم و ملتی در یک کشور انجام میگیرد، اما جامعهکُشی، موجودیت تمامی تودهها و طبقات آن را تارومار مینماید. نسلکشی و جامعهکُشی بطور توامان در کردستان جریان دارند. در عصر حاضر، هیچ نظام دولت- ملتی یافت نمیشود که بافت سیاسی و اخلاقی جامعه در آن پارهپاره نشده باشد که البته این وضعیت در کردستان بصورت ابرمسئله کائوتیک فراروی جهانیان رخنموده.
باید پرسید که چه پدیدهای همه انقلابات و رنسانسها از قبایل و ادیان تا انقلاب قرن معاصر را در درون سیالهچاله خود میبلعد و از تعلق آنها به محرومان و ستمدیدگان خارج و از آن اقشار سلطهگر و الیت میگرداند؟ بیشک، پدیده دولت. این پدیده حتی ادیان را که از منظر معنوی و ایدئولوژیک بسیار قوی و تاثیرگذارند، از حالت دین محرومان خارج و به الیت سلطهگر متعلق ساخت. آموزههای رهبر آپو در جهت مبارزه بر ضد آن رویکرد دامنهدار قدرت دولتی است. غیر از این، چهره جهان طبقاتی سرمایهداری به حالت دیگری در نخواهد آمد. هر موجودیتی ساختاری در جوامع تاریخی، یا «دولت» بوده یا «جماعت(کمونال)». برای هریک از آنها یک سیستم نظری و عملی با ایجاد ساختار ویژه وجودداشته و دارد، اما اینکه حلال مسائل اجتماعی بودهاند یا برآورنده آن، به سرشت دولتی یا جماعتی آنها بستگی دارد. دولت فینفسه و ذاتا مسئلهساز است زیرا در بنیان آن قطعا انحصارگری قدرت و سرمایه نهفته است. بدون انحصار تجاری و بعد قدرت سیاسی، دولت به وجود نمیآید. پیشینه انحصار در جهان خاصه خاورمیانه، مقطعی پنج هزار ساله است که امروز دستیازی به سرمایهها را به سریعترین شیوه رسانده. حتی تبلیغ میشود خلقی که دولت نداشته باشد، هیچ است، زیرا انحصارات را از دست میدهد. انحصار زراعت، صنایع دستی و تجارت در هزاران سال تمدنی، امروز انحصارات صنایع و نهادهای «خلق پول بدون تولید کالا» را هم به خود افزوده و خطرناکتر گشته. مدیریت انحصاری آن در دست دولت و سرمایهداران وابسته به آن میباشد. یک ساختار کاملا ضد اجتماع دارد که اگر برچیده نشود، زوال بشریت ناگزیر میگردد. اندیشه رهبر آپو در چارچوب تمدن دمکراتیک نیز درک و حس این مخاطرات و رفع بلاشک آن است.
تمدن دمکراتیک و حل مسائل
در ادوار تاریخی، جوامع و حیات انسانی از طریق مقولات اسطورهگرایی، دینگرایی، فلسفهگرایی و علمگرایی تعریف شدهاند. سرمایهداری این تعاریف را برهمزده و نامفهوم ساخته زیرا رابطه میان جامعه، زندگی و محیطزیست را تخریب نموده. علیرغم پیشرفت قوی علم و ارتباطات، امر نظم و برابری حیات اجتماعی در نظام سرمایهداری تباه گشته است. در قطب مخالف آن، تمدن دمکراتیک از جانب رهبر آپو وضع و تعریف شده تا از مجرای مدرنیته دمکراتیک و برساخت کنفدرالیسم و ملت دمکراتیک که بر مفهوم دمکراسی تمرکز دارد، جوامع برابریخواه و آزاد را احیا نماید. لذا امروز با آخرین حلقه نظام تمدن مرکزی یعنی سرمایهداری روبروست. جوانب و ابعاد تمدن دمکراتیک:
۱- علم در تمدن و مدرنیته دمکراتیک به بازتعریف حیات فراتر از تفاسیر داروینیستی، پستمدرنی، سرمایهدارانه و رئال سوسیالیستی میپردازد. نسبیبودن در سراسر حیات حکمفرماست لذا حیات مطلقگرای لیبرالیسم مردود است. دوآلیته ایدهآلیسمـ ماتریالیسم دارای خصصلتی تمدنی و به دور از تعریف صحیح حیات هستند. حیات اجتماعی توسط نظام هژمونیک تکهپارهگشته و دو قطب «حیات هژمونیک و حیات جاهلانه» رودرروی هم هستند.
۲- تمدن دمکراتیک توجه دارد که: انسان فاقد جامعه، ضدانسان است. تمدن، خاصه سرمایهداری، جامعهکُشی است. لیبرالیسم و سرمایهداری از طریق علوم پوزیتیویسم و پراگماتیسم، انسان را بیجامعه میسازند و به زیر سلطه میکشند. جامعه همیشه یک موجودیت قدرتمند علیه هر نوع سلطه میباشد. جامعه سه جنبه موجودیتی کلی دارد: طبیعت اول یعنی محیطزیست. طبیعت دوم یعنی جامعه. طبیعت سوم یعنی زن. زنان بیشترین تلاش را در زمینه تحقق استمرار اجتماعی داشتهاند و در اجتماعیبودن انسان نقش اساسی از آن آنهاست. طبیعت اجتماعی ماهیتا اخلاقی و سیاسی است درحالی که سرمایهداری آن را تباه ساخته. جامعه فاقد اخلاق و سیاست وجود ندارد. در درون تمدن، پیشرفتهای ضداجتماعی به سبب نهادینهشدن قشر هیرارشیک و دولتگرا در سطح بالا به میان میآیند و با این ضداجتماعیبودن، مسائل اجتماعی در دوران سرمایهداری به اوج رسیده.
۳- اندیشههای رهبر آپو، هموژنبودن هویتی در قالب قوم و ملت را رد مینماید و تاریخ را عبارت از وجود اقوام و ملل مطلقا هموژن تلقی نمینماید. هر جامعه، ناچار نیست به سطح قوم و ملت برسد. پس نگرش معتقد به هویت هموژن را یک نگرش تحمیلی از جانب فاشیسم دولت- ملت میداند و قطعا اینگونه است. نظامهای دمکراتیک در تمدن دمکراتیک برعکس سرمایهداری با دادن فرصت به هویتهای دارای کثرت، از نظامهای ضداجتماعی متمایز میشوند.
۴- هر اندیشه و فعل انسان بازتابی از اجتماعیبودن اوست، لذا هر امر مقدس و نامقدسی بازهم بازتاب اجتماعی موجودیت انسان هستند. از خلق خدا گرفته تا مفاهیم و مادیات به دست انسان، معنای اجتماعیبودن انسان هستند. حتی نگرشهای ضد و نقیض فردگراییـ اجتماعگرایی بازهم مربوط به جامعه هستند. انسان در جامعه یعنی وجود همهچیزِ حیات انسانی در قالب جمعیت اجتماعی، پس این رویکرد منطقیـ علمی، ردی بر نگرشهای ساختگی سرمایهداری است که تمدن دمکراتیک آن را برای جامعه انسانی شفاف گردانده.
۵- حقیقتسازی نوین با برانداختن حقیقتهای ناصحیح قدیمی، طی مسیر بسوی آزادی است. جامعه و فرد بدون حقیقت معنا ندارند. تمدن دمکراتیک یک نظام کاملا نوین حقیقت در تقابل با نظام ضدحقیقت سرمایهداری و تمدن مرکزگرا است. رژیم حقیقت در اعصار اجتماعی و ادوار تمدنی «جامعه طبیعی، بردهدای، فئودالی، سرایهداری و تمدن دمکراتیک» بسیار متفاوت و متضاد است. اجتماعیشدن در دوره تمدن مرکزگرا، مقولههای ضد خویش را به وجود آورده که طبقاتیشدن و تکوین دولت از آن دست ناحقیقتها هستند.
۶- در تمدن دمکراتیک، تاریخ بصورت تاریخ اجتماعی در تقابل با تاریخ دولتی و طبقات فرادست، بازنویسی و درک میشود. طبقاتی و دولتیشدن، فرایند تمدنی ازخودبیگانگی انسان هستند.
۷- در تمدن دمکراتیک با ترک بیشینه سود و قدرت، حوزه حقیقت حیات اجتماعی بیشینه میشود.
۸- تمدن دمکراتیک زنان را که از سوی سرمایهداری به اوج بردگی و ابژگی رسانده شدهاند، نجات داده و صاحب اراده خودسازی و خودمدیریتی میگرداند.
۹- تمدن دمکراتیک به بازسازی دمکراتیک و اکولوژیک فرم اجتماعی زراعتـ روستا که از سوی سرمایهداری بیرحمانه فروپاشیده شدهاند، میپردازد. با این رویه، جنبه کمونالـ دمکراتیک جامعه را احیا میگرداند.
۱۰- پرولتاریاشدن را روندی ایجادشده به دست سرمایهداری میداند لذا برای آزادی پرولتاریا و از میان برداشتن آن طبقه خاص برده و انسانسازی آزاد و خودمدیر میکوشد. پرولتاریا بردهای است که پیشرفت داده شده و ابژهای بیش نیست، پس هیچگاه سوژه نمیباشد. تمدن دمکراتیک فاقد پرولتاریای برده است.
۱۱- بورژوازی را آفت اجتماعی میداند که ضدحقیقت اجتماعی میباشد. برابری کمونی و کمونالی فاقد طبقه، افق بنیادین تمدن دمکراتیک میباشد.
۱۲- سه ویژگی تمدن مرکزی یعنی «طبقاتیبودن، شهر و تکوین دولتی» را متحول و اکولوژیکـ دمکراتیک میگرداند. فرم طبقاتی را رفع مینماید، از دولت گذار میکند و شهر را اکولوژیک و دمکراتیک میگرداند.
۱۳- ملت دمکراتیک را بجای دولتـ ملت، جامعه اقتصادی را در مقابل سرمایهداری، جامعه اکولوژیک – اقتصادی را در مقابل صنعتگرایی و مدرنیته دمکراتیک را در مقابل مدرنیته سرمایهداری ترویج میدهد.
۱۴- با پیشبرد سوسیالیسم دمکراتیک از گذر دمکراسی، بحران سوسیالیسم علمی را چارهیابی مینماید.
۱۵- کانونهای قدرتگرایی که به بازتولید طبقه و دولت در شهر منتج میشوند را فرو میپاشد و خودمدیریتی جامعه را بنیان مینهد. مطابق آن، هر جنبشی که از حیث ماهوی مخالف با قدرت باشد، دمکراتیک است.
۱۶- میتوان مکتب علوم اجتماعیای را که پژوهش در باب پیشرفت و علت هستی طبیعت اجتماعی را بر پایه جامعه اخلاقی و سیاسی فرض میکند، بعنوان نظام تمدن دمکراتیک تعریف نموده. مکاتب علوم اجتماعی گوناگون، واحدهای پژوهشی متفاوتی دارند و همه یکسویهنگر و تکبعدگرا هستند. یزدانشناسی و دین، «جامعه»، سوسیالیسم علمی «طبقاتیبودن»، لیبرالیسم «فرد»، برخی رویکردها «دولت و قدرت» و برخی نیز «تمدن» را واحد بنیادین خود قرار دادهاند. همه نیز از کلیتمندی جامعه و تاریخ آن بدور و ناقصند چرا که نمیتوان گفت جامعه سوسیالیستی، سرمایهداری و دینی، لیبرالی یا تمدنی و چنان جوامعی وجود ندارند. جامعه تنها میتواند «اخلاقی – سیاسی و دمکراتیک» باشد. تمدن دمکراتیک هم همان شالوده را بنیان کار خود برای جامعه قرار داده و گذار از همه رویکردهای فوقالذکر است. هیچ یک از صفات ابتدایی: مدرن، فئودالی، بردهداری، سرمایهداری، سوسیالیستی، صنعتی، زراعی، تجاری، پولپرست، دولتی، ملتدار، هژمون، هموژن و نظایر اینها که در مورد جامعه بسیار بکار میروند، کیفیت تعیینکننده طبیعت اجتماعی را بیان نمیکنند.
۱۷- در تمدن مرکزگرا، عباراتی نظیر نوسازی و بازآفرینی جامعه، به اعتبار محتوای ایدئولوژیک، با عملیاتهایی جهت تشکیل انحصارات جدید سرمایه و قدرت در ارتباط هستند. اساسا جوامع بازآفرینی نمیشوند بلکه باید با مبارزه با نیروهای مانعساز، راه پیشرفت آن را گشود، همین. جامعه همیشه توسعهپذیر و بالنده است.
۱۸- در تمدن دمکراتیک، تمرکز نخست بر مفهوم دمکراسی سپس سیاست است. آزادی، سیاست و دمکراسی سهگانه انکارناپذیرند که بنیان اخلاقی دارند و میتوانیم اخلاق را حالت سنتی نهادینهشده آزادی، سیاست و دمکراسی بنامیم که در آن هر فعل و فکری مبتنی بر زور نباشد.
۱۹- اشکال سرمایه، مالکیت و قدرت در تضاد دیالکتیکی با جامعه اخلاقی – سیاسی هستند.
۲۰- تمدن دمکراتیک، حقوق را جایگرین اخلاق و بروکراتیسم را جایگزین سیاست نمینماید.
۲۱- همچنین نیروهای بردهدار، فئودال و سرمایهدار که هدفی جز سلطه و غصب سرمایه ندارند، در نظام دمکراتیک مجال فعالیت نمییابند.
۲۲- ملت دمکراتیک بنیان کار است که از طریق سیستم کنفدرالیسم، دمکراسی را پیاده نماید و از سلطه یک دین، یک دولت، یک ملت، یک پرچم، یک تاریخ، یک زبان و غیره جلوگیری نماید. تنها نقطه مشترک میان جامعه و انسانها، ذهنیت مشترک آزاد است.
۲۳- تمدن مرکزی نمیتواند بدون تمدن دمکراتیک به موجودیت خویش ادامه دهد، اما تمدن دمکراتیک قادر است بدون تمدن رسمی – مرکزی موجودیتش را تداوم بخشد.
۲۴- در شیوهی نگرش تبیینی تمدن دموکراتیک، روند پیدایش جامعه کمونال ابتدایی، بردهداری، فئودالی و سرمایهداری بصورت ترتیبی و جبری نیست، بلکه و طبقهبندی صحیح جامعه بصورت جامعهی فرادست و جامعهی فرودست تبیین میشود.
۲۵- در شیوهی نگرش تبیینی تمدن دموکراتیک این سؤال مطرح است که چرا باید نظام خاندانی، غارت ارزشافزونه و کانونهای قدرت وجود داشته باشد اما سلولهای بنیادین جامعه یعنی خانواده، قبیله، عشیره، روستا و طبقات خارج از قدرت شهری، خلقها و مللی که دولتی نشدهاند، به گونهای نظاممند مورد ارزیابی قرار نگیرند؟ چرا اینها خود تشکیل نظام ندهند و از حیث ایدئولوژیک و ساختاربندی معنا نیابند؟
۲۶- جامعه کلان(طبیعی) سلول بنیادین نظام تمدن دمکراتیک و کنفدرالیسم دمکراتیک است.
۲۷- در این نظام، کنفدرالیسم بهمثابه جسم و ملتدمکراتیک بهمثابه روح برای جامعه است.
۲۸ – در اقدام به جستجوی تمدن و مدرنیتهای متفاوت، سومین عاملی که قابل توجه است، پتانسیل برساختی آزاد در رابطه با طبیعت اجتماعی است. لذا وضع اصول تمدن و مدرنیته دمکراتیک ضروری است.
۲۹- یکی از اصول نظام تمدن دمکراتیک، ایجاد نیروی عملیساختن آن نظام در صورت دشمنیها و انکارگریهای کامل دشمن است. بعبارتی بدون انتظار از دولت حاکم، خود جامعه و جنبش انقلابی به برساخت کنفدرالیسم، ملت دمکراتیک و تعیین چارچوبهای عملی – اجرایی تمدن دمکراتیک اقدام مینمایند.
۳۰- تمدن دموکراتیک شهر را کاملا تغییر میدهد و اکولوژیک و غیرطبقاتی می سازد. زیرا شهر قفس آهنین بروکراتیک یعنی سازمانبندی زور و سرمایه شهری میباشد. شهرها را طوری ساختار میبخشد که پایگاههای انحصارات سرمایه و قدرت در آن وجود نداشته باشند.
۳۱- انحصارات سرمایه و قدرت بر روی اقتصاد را از میان میبرد زیرا عامل فقر و بیکاری و بحران و … هستند.
۳۲- تمامی نظامها و کنفدراسیونهای خانوادگی، قبیلهای و عشیرهای، دمکراسیهای شهری (مثلا آتن)، کنفدرالیسمهای دمکراتیک، صومعهها، تکیهها، کمونها، احزاب مساوات طلب، جوامع مدنی، طریقتها، مذاهب، جماعات دینی و فلسفی که به قدرت نرسیدهاند، انجمنهای همبستگی زنان، جماعات و مجالس همبستگی بیشماری که نوشته نشدهاند و گروههای عظیم اجتماعی نظیر آنها، باید به حساب تمدن دمکراتیک ثبت گردند.
۳۳- بنیان اقتصادی تمدن دمکراتیک، با انحصارات سرمایهای که بر روی افزونه اجتماعی برقرار شدهاند، در تضاد دایمی بهسر میبرد. این اقتصاد، در امر توسعه زراعت، تجارت و صنعت، به شرط توجه به نیازهای بنیادین اجتماعی و عناصر اکولوژیک، برای همهنوع فعالیت آزادانه باز و مساعد است. سود را به جز نوع سودی که برآمده از انحصار است و به جامعه ضرر میرساند، مشروع میشمارد. مخالف بازار نیست، برعکس به سبب محیط آزادی که ایجاد مینماید، یک اقتصاد بازار آزاد راستین است. نقش خلاقانه و رقابتی بازار را انکار نمیکند. با روشهای کسب سود سفتهبازانه مخالف است. معیارش در مسئله مالکیت، بازدهی داشتن است نه تملک فردی. انحصار را در چالش با بازدهی میداند. نه نگرش مبتنی بر مالکیت فردی افراطی و نه نگرش مبتنی بر مالکیت دولتی، هیچکدام در چارچوب تمدن دمکراتیک قرار نمیگیرند. رهبر آپو آنالیزهای اقتصادی اقتصاد سیاسی سرمایهداری و تفسیر مارکسیستی آن که مناسبات اقتصادی را مجرد نمودهاند، بسیار پرایراد میداند. کنش کارگر – کارفرما، به هیچوجه نمیتواند اقتصاد باشد. تأکید دارند که ناچارند دوگانه کارفرما-ـ کارگر را به شکل سارقان انحصارگر اقتصاد یعنی اساسیترین کنش دمکراتیک طبیعت اجتماعی، ارزیابی نمایند. منظور ایشان، کارگر امتیازی میباشد که همیشه ضمیمه کارفرما میباشد. نگرش شبههانگیز به مقولهی بردهشدن، سرفشدن و کارگرشدن و مخالفت با آن، صحیحتر است. اقتصاد از حیث ماهیت بنیادیناش، یک کنش جامعه تاریخی است. هیچ فرد(ارباب، بیگ، کارفرما، برده، سرف و کارگر) یا دولتی نمیتواند بازیگر کنش اقتصادی باشد. اقتصاد سیاسی اروپامحور را نمیتوان علم انگاشت. تمدنهای کلاسیک خصوصا سرمایهداری، نظامهایی بودهاند که بیشترین استثمار را در زمینه پیشرفت تحلیلی هوش انجام دادهاند. همچنین ذهنیت تمدن دمکراتیک با شک و گمان به نظامهای مدرسه، آکادمی و دانشگاه رسمی مینگرد، زیرا فرهنگ و ذهنیت استثمارگری را ترویج دادهاند.
۳۴- مقوله سیاست و امنیت در تمدن دمکراتیک دارای عناصری خاص هستند که رهبر آپو آنها را تبیین نموده. جامعه سیاسی که تحت سلطه است، به تمامی از بین نمیرود اما نمیتواند خویش را دمکراتیزه نماید. جامعه سیاسی سالم فقط در محیط دمکراتیک موجودیت دارد. سیاست دمکراتیک تنها یک شیوه نیست، بلکه بیانگر تمامیت نهادی نیز میباشد. اگر احزاب، گروهها، مجالس، رسانهها، میتینگها، نهادها و کنشهای مشابه بسیاری نباشند، سیاست دمکراتیک عملی نمیشود. هدف سیاست، دستیابی به قدرت نیست زیرا قدرت یعنی سهمبردن از انحصار. دفاع ذاتی هم سیاست امنیتی جامعه اخلاقی و سیاسی است. جامعهای که قادر به محافظت از خویش نباشد، صفت اخلاقی و سیاسی را از دست میدهد. دشمن، فقط خارجی نیست، امکان بروز چالش و تنش همیشه در ساختارهای درونی جامعه هم وجود دارد.
۳۵- مقوله مدرنیته و مفهوم آن مهم است. سوسیالیسم رئال علیرغم داشتن ایدههای متفاوت، هیچگاه نه از حیث نظری و عملی، به مدرنیته متفاوتی نیاندیشید. آزمونهای سوسیالیسم رئال و در راس آن آزمونهای روسیه و چین، حقیقتا هم بیدرنگ اثبات کردند که خون تازه مدرنیته سرمایهداری هستند. در چهارصد سال اخیر هر جنبش و جریانی خواسته به قدرت برسد، خود را ناچار به تأسی از مدرنیته دیده. رهبر آپو با برساخت مدرنیته دمکراتیک خاص خلقها، نگرش مبتنی بر یگانهبودن مدرنیته سرمایهداری را فروپاشیده. انقلابی پیروز است که مدرنیته نوین خویش را برسازد و سوسیالیسم رئال نتوانست اما رهبر آپو توانست. در جامعه تاریخی، حتی در دوران سرمایهداری حاکم، همیشه مدرنیته حاکم و ظالم تنها موجودیت نبوده، بلکه مدرنیتههای دمکراتیک در قالب کلانها، عشایر، قبایل، اقوام، جماعات دینی و اجتماعات نظیر آنها وجود داشتهاند. تمدن اسلامی با استراتژیهای مخالف خاصه سرمایهداری مختلط بود و امروز تمدن و مدرنیته سرمایهدارانه اروپا هم با استراتژی تمدن دمکراتیک و مدرنیته دمکراتیک خاورمیانه (و کردستان) مختلط میباشد. پستمدرنیسم، محصول عدم اعتماد به نفس مدرنیته است و نتوانست جایگزین مدرنیته گردد. تنها در پی آن بود تا برای محافل روشنفکری به تنگآمده از مدرنیته، پنجرهای بگشاید ولی از لحاظ شیوه زندگی، تا خرخره در مدرنیته سرمایهداری فرورفته است. نئولیبرالیسم هم تنها یک جلای نوین برای مدرنیته است. مدرنیته سرمایهداری، قاعده «وحدت در عین کثرت و تفاوتمندی» را رعایت نمیکند، ولی مدرنیته دمکراتیک کاملا به آن نظر دارد. نیچه در برابر مدرنیته سرمایهداری، صرفا موارد صحیح را بیان داشت اما عمل نداشت و میشل فوکو هم ضمن فقدان عمل، فقط مرگ انسان در مدرنیته سرمایهداری را اعلام نمود. آنها جایگزین و آلترناتیو ارایه ندادند، اما رهبر آپو جایگزین را ارایه داده آن هم در قالب یک نظام نوین. رهبر آپو مدرنیته دمکراتیک را نه کشف مینماید و نه ابداع زیرا همیشه در طول تاریخ بوده و هست، تنها باید آن را بازیافت. البته از نظر رهبر آپو، اصطلاحات «جامعه سرمایهداری و مدرنیته سرمایهداری» صحیح نیستند و چون مدنظر ایشان انتقال درکیات به خواننده است، بصورت مشروط آنها را بکار میبرد. مدرنیته در معنای عام کلمه، عبارت است از شیوه حیات اجتماعی یک عصر. در یک عصر، همهچیز که سرمایهداری نیست. جامعه مدرن، جامعه سرمایهداری نیست. مدرنیته از آن جامعه است نه انحصارگران و سرمایهداری که فقط میخواهد مهر خود را بر آن بزند. همچنین جامعهی انسانی فقط میتواند دمکراتیک، اخلاقی و سیاسی باشد نه چیز دیگر. طبیعت اجتماعی هیچگاه بطور کامل، رنگ و شیوه هستی سرمایهداری یا انحصار دیگری را بعنوان هویت خویش نمیپذیرد. تمدن خالص و سرمایهداری خالص نمیتوانند وجود داشته باشند. چیزی که رنگ یک مدرنیته را تعیین مینماید، ایدهها، ساختارها، مبارزات و سطح پیروزی قطبهای مخالف میباشد. این منطق و گفته که یک چیز یا تماما سرمایهدارانه است یا دمکراتیک، یک تقلیلدهی محض و کورکورانه خواهد بود. تضاد و تفاوت دو خصیصه حیات هستند که اگر متوقف شوند، حیات پایان مییابد.
در چارچوب همین تبیینات و بصورت کلی، عناصر مدرنیته دمکراتیک و پایههایی آن عبارتند از «ملت دمکراتیک، اکواقتصاد، صنعت اکولوژیک». سهپایه مدرنیته سرمایهداری هم «دولت- ملت، بیشینه سود، صنعتگرایی».
۳۶- در کنفدرالیسم دمکراتیک، هژمونی ایدئولوژیک نمیتواند مطرح و موضوع بحث باشد. هر دیدگاه، اندیشه و اعتقادی تازمانی که ساختار اخلاقی و سیاسی جامعه را فرسوده ننماید و در پی برقراری هژمونی نرود دارای حق ابراز وجود آزادانه است. کنفدرالیسم، اتحاد دولتـ ملتها که به شکل «سازمان ملل متحد» تحت نظارت نیروی ابرهژمونیک است را رد میکند و طرفدار برقراری اتحاد «کنفدرال دمکراتیک جهانی» در میان جوامع ملی میباشد. کنفدرالیسم متکی بر دفاع ذاتی است و انحصار نظامی را رد مینماید. خودمدیریتی دمکراتیک را بعنوان فرم سیاسی جامعه میپسندد و دولتـ ملت و دولت را برنمیتابد. متکی بر جامعه اخلاقی و سیاسی است. بعبارتی دیگر، فرمهای جامعهی دربرگیرنده پروژههای کلیشهگرایانه متکی بر مهندسی جامعه همانند جامعه سرمایهداری، سوسیالیستی، فئودالی، صنعتگرا و مصرفگرا را در گسترده انحصارات سرمایهداری میبیند.
۳۷- ملت دمکراتیک در برساخت خود، دو بعد لازم دارد: ۱- بعد ذهنیتی که صورت و معنای دمکراتیزاسیون و کمونالی دارد. باید علم و آموزش را ترویج داد و ذهنیت مشترک آزاد در قالب ملت دمکراتیک واحد(کُردها) یا فراملت یعنی کُردها با سایر ملتها شکل گیرد. ۲- بعد جسمانی که خودمدیریتی دمکراتیک نام دارد. خودمدیریتی یا از راه صلح و مذاکره با دولتهای حاکم به میان میآید و یا اینکه اگر آن دولتها راه صلح را ردنمودند، ملت تحت ستم باید عملیسازی خودمدیریتی را یکطرفه انجام دهد. ملت دمکراتیک دارای ۹ بعد میباشد: ۱- حیات کمون و کمونالی. ۲- حیات سیاسی و خودمدیریتی دمکراتیک. ۳- حیات اجتماعی. ۴- زندگی مشترک آزاد(آزادی زن). ۵- خودگردانی اقتصادی. ۶- ساختار حقوقی تنوعگرا و غیردولتی. ۷- بعد فرهنگ (ناسیونالیته و دین هم در آن میگنجند). ۸- سیستم خوددفاعی. ۹- بعد دیپلماسی.
ژنولوژی
ژنولوژی از اندیشههای بنیادین رهبر آپو برای آزادی زن است. اصطلاح فمینیسم با معنای «جنبش طرفداری از زنان» از تعریف کامل مسئلهی زن بهدور است و چون زمینه را برای طرح اصطلاح ضدّ خویش یعنی «طرفداری از مردان» فراهم میگرداند، میتواند به ناکارایی و نقص هرچه بیشتر منجر شود. معنایی را منعکس میسازد که انگار [زن،] تنها زنِ ستمدیدهی مردِ حاکم میباشد. این در حالیست که واقعیت زن بسیار گسترهدارتر است. فراتر از جنسیت، حاوی معانیای است که دارای ابعاد وسیع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میباشند. اگر اصطلاح «استعمارگری» را از ملاکی مبتنی بر کشور و ملت خارج سازیم و به گروههای انسانی فروکاهیم، بهراحتی میتوانیم موقعیت زن را بهعنوان کهنترین مستعمره تعریف نماییم. بهراستی نیز هیچ یک از پدیدههای اجتماعی، به اندازهی زن از نظر روحی و جسمی با استعمارگری مواجه نگشته است. بایستی درک شود که زن در موقعیت یا استاتوی مستعمرهای نگه داشته شده است که مرزهای آن به آسانی قابل تعیین نمیباشند.
در گفتمان مردمحورانهای که همانند تمامی علوم مُهر خویش را بر علوم اجتماعی نیز زده است، سطوری که در آن از زنان بحث میشود، آکنده از رویکردهایی تبلیغاتی است که هیچ اشارهای به واقعیت نمیکنند. با این گفتمانها شاید هم مانند لاپوشانی طبقه، استثمار، سرکوب و شکنجه در تاریخ تمدنها، صد بار بر موقعیت واقعی زنان سرپوش نهاده شده است. بهجای فمینیسم، اصطلاح زنشناسی (ژنئولوژی) شاید هدف را بهتر برآورده نماید. پدیدههایی که زنشناسی آشکار خواهد ساخت به نظرم از یزدانشناسی، معادشناسی، سیاستشناسی ، پداگوژی و خلاصه رشتههایی که در رابطه با بسیاری از بخشهای جامعهشناسی هستند، کمتر گویای واقعیت نخواهند بود. این امر بحثناپذیری است که زنان هم از نظر فیزیکی و هم معنایی، وسیعترین بخش طبیعت اجتماعی را تشکیل میدهند. بنابراین چرا این بخش بسیار مهم از طبیعت اجتماعی، نبایستی موضوع علم گردد؟ عدم تشکیل شاخهی زنشناسی از طرف جامعهشناسی که حتی شاخههایی نظیر پداگوژی یعنی تعلیم و تربیت کودکان یافته است، تنها با یک مورد قابل توجیه است: چون گفتمانی مردسالارانه دارد!
تا زمانی که طبیعت زن در تاریکی و ابهام باقی بماند، تمامی طبیعت جامعه ناروشن باقی خواهد ماند. شفافسازی واقعی و همهجانبهی طبیعت اجتماعی، تنها از رهگذر شفافنمودن وسیع و واقعگرایانهی طبیعت زنان ممکن خواهد بود. روشننمودن موقعیت زنان از تاریخ مستعمرهشدنشان گرفته تا استعمارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ذهنیای که علیه آنان صورت گرفته، در امر روشنشدن همهبُعدی سایر موضوعات تاریخ و جامعهی روز، بسیار مفید واقع خواهد گشت.
بدون شک روشنشدن موقعیت زنان، یک بُعد مسئله میباشد. بُعد مهمتر، با مسئلهی رهایی مرتبط است. به عبارتی دیگر، حل مسئله حائز اهمیت بسیار بیشتری است. بارها گفته میشود که سطح عمومی آزادی جامعه، متناسب با سطح آزادی زنان میباشد. مورد مهم این است که مضمون این عبارت صحیح را چگونه توضیح داده و اثبات کنیم. آزادی زنان و برابری آنان [با مردان] تنها آزادی و برابری اجتماعی را تعیین نمینماید. بلکه جهت این کار، «تئوری، برنامه، سازمان و مکانیسمهای کاری» را نیز الزامی میگرداند. مهمتر اینکه نشان میدهد که بدون زنان، سیاست دموکراتیک امری ناشدنی است؛ حتی سیاستورزی طبقاتی نیز ناقص باقی میماند و نمیتوان صلح را توسعه داد و از محیطزیست حفاظت نمود.
نتیجه
از نظر رهبر آپو، نبردها در خاورمیانه میان فرهنگها و از طریق مدرنیتهها صورت میگیرد. تمامی انقلابها و جنبشهای ۴۰۰ ساله گذشته حتی بزرگانی همچون مارکس، لنین و مائو نتوانستند مدرنیته خاص خویش را بر برابر مدرنیته سرمایهداری ایجاد نمایند به همین دلیل به پیروزی نرسیدند ولی رهبر آپو مدرنیته دمکراتیک را برساخته و به مبارزه ادامه میدهد. فرهنگ متمایز و هزاران ساله خاورمیانه درصدد احیای آزادانه خویش به روش نوگرایی است و مدرنیته دمکراتیک نیاز فوری آن میباشد.
این روایت طولانی و مملو از تلاشی بیوقفه در عرصهی اندیشه، سازماندهی، مبارزه و جنگ و سیاست، روایت زندگی کسی است که از حالت یک فرد بیرون آمده و دیگر پیشاهنگ و طلیعهدار جنبشی است که با اندیشهها و تلاشها و نام او عجین گشته است. اندکی توجه و دقت در زندگی ایشان انسان را متوجه این نکته میسازد که چرا نامش همطراز خلق و یا خلقهاست. بدونشک داشتن چنین ادعای بزرگی ناشی از یک خوداعتمادی در سطح بسیار بالا و بیانگر صداقتی است که با تکیه بر آن با سرعتی تمام به تقابل با نظام فرادست میپردازد. از این منظر است که میبینیم ربودن و زندانینمودن ایشان همطراز نمونههای تاریخی و اساطیری است. خود ایشان اسارات خویش در امرالی را به بسته شدن پرومته به صخرهها و مجازاتش تشبیه نمود، پرومتهای که جرمش دزدیدن آتش از خدایان و دادن آن به انسانها بود. خدایان امروزین جهان مادی به انتقام از این پرومتهی معاصر پرداختهاند. حال بر انسانهاست که در برابر این رویداد عظیم اعلام موضع کرده و در ذهن و دل و عمل خویش، به پشتیبانی از کسی بپردازند که مبارزهای را به تنهایی آغاز کرده و تا این مرحله پیش برده است.
آثار رهبر آپو
رهبر آپو تاکنون بیش از ۱۲۰ کتاب را تألیف نموده که اکثرا بصورت درسگفتار میباشند. از سال ۱۹۹۹ که مرحله زندان امرالی آغاز شد، رهبری چندین جلد دفاعیات را تحت عنوان «دفاعیه» به دادگاه ارائه داده و طی هر مرحله نظرات خویش را از آن طریق به سازمان خویش میرساند. پنج جلد آخر آن تحت عنوان «مانیفست تمدن دمکراتیک» و «نقشه راه برای حل مسئلهی کرد» اوج این کتابها محسوب میگردند. از این تعداد بیش از بیست اثر به فارسی، بیش از سی اثر به عربی برگردانده شدهاند. حدود بیست اثر از آثار مذکور به کردی سورانی و بیش از سی اثر آن به کردی کرمانجی برگردانده شدهاند. همچنین حدود ۱۰ اثر از آثار مذکور به زبان آلمانی و بیش از ده اثر آن به انگلیسی و مانیفست پنج جلدی آن به زبان روسی و اسپانیایی برگردانده شدهاند. هماکنون ترجمهی کتب مذکور به چند زبان دیگر نیز در دست انجام است.