آزادی و آینده خلقهای ایران به هم گره خورده است ــ گفتوگو با رؤسای مشترک کودار
11 مرداد, 1402گفتوگوی رادیو زمانه با فواد بریتان و گلان فهیم، رهبران مشترک «جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کردستان(کودار)»
هاشم علیویسی ــ درباره اوضاع جامعه پس از قیام ژینا در ایران و کردستان با رهبران مشترک «جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کردستان» گفتوگو کردیم. آنها معتقدند انقلاب زن، زندگی، آزادی پایان نیافته و «در حال تمرین برای عملگرایی» است.
هاشم علیویسی
مقدمه
در آستانه سالروز قیام ژینا که «ژن، ژیان، ئازادی» را در سراسر ایران گستراند رهبران مشترک «جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کردستان»ــ کودار ــ معتقدند که بر خلاف عموم جنبش شکست نخورده است. از آنها درباره وضعیت کلان سیاسی در ایران، جریانهای اپوزیسیون در خارج از مرزهای ایران و همچنین سیاست و برنامههای کودار پرسیدهام. آنها بر این باورند که سرنوشت خلقهای تحت ستم در ایران به شدت به هم گره خورده است.
فراروی ایران وضعیت پرتنازع و مخاطرهآمیز در حوزه سیاست داخلی و خارجی قرار دارد. دیدگاهتان در خصوص اوضاع سیاسی کنونی ایران چیست؟
فواد بریتان: در طول بیش از چهاردهه گذشته اوضاع سیاسی ایران به اندازه امروز آشفته و بحرانی نبوده است. سرطان فساد سیاسی و اقتصادی برحسب قدرتخواهی و رانتطلبی در کل جامعه رخنه کرده است. ارزش انسانها بخاطر فقر و بیکاری و تورم ناشی از سیاستهای نظام حاکم به فرومایهترین سطح سقوط کرده است. رژیم دچار فوقبحرانهای شبکهای و موازی هر سه قوه حاکم حکومتی است. برای جذابکردن این وضعیت خویش سه جریان سیاسی «اصلاحطلب، میانهرو و اصولگرا» تشکیل دادهاند که هرکدام متشکل از چندین گروه رانتخوار هستند که سهمها را میان خود تقسیم میکنند. با روشهای پوپولیستی مردم را فریب میدهند که البته در سایه انقلاب ژن، ژیان، ئازادی این وجهه ظاهرسازانه آنها خدشهدار شده است.
علاوه بر این اوضاع وخیم داخلی، عملکرد مخرب و تنشزای نظام فاشیست ایران در حوزه سیاست خارجی و در نحوه تعامل با جامعه بینالملل به صورت بازخوردهای داخلی، بازتابهایی بسیار منفی، فقرزا و سرکوبگرانه بر ضد جامعه مدنی دارد. نظام یک خط اصلی و سه جریان اصلاحطلب، میانهرو و اصولگرا دارد که بدنه اصلی نظام تئوکراتیک را مدام بازتولید میکنند درحالی که بخش بزرگی از جامعه خواهان برچیدن آن است. به اندازهای که به رشد در حوزه نظامیگری مانند تنومندکردن سپاه و بسیج از حیث بودجه و ثروت و تسلیحاتی مثل موشک و پهپاد اهمیت میدهند، برعکس آن و بدتر، وضعیت طبقات جامعه را با محرومسازیشان از خدمات و ثروت مملکت، به قهقرا میبرند. سقوط طبقه متوسط نشانههای این وضعیت بحرانی و کائوتیک است.
دو سهم عمده در ایران وجود دارد، سهم بسیار زیاد نظام و سپاه پاسداران از سیاست و اقتصاد و قدرت، و سهم بسیار ناچیز جامعه مدنی. بحران اقتصادی ایران بسیار طولانیمدت شده است و این حکایت از فروپاشی در یک نقطه زمانی دارد. هم سیاست داخلی و هم خارجی روز به روز به مردم ضربه زده است و سهمناچیز جامعه را تقلیل میدهد. حاکمان جمهوری ولایی دیگر قادر به تأمین نیازهای جامعه نیستند و این یعنی اینکه جامعه ناچار است نقطه پایان کار آن را بگذارد. جامعه میداند که نظام مستبد، آرمانهای حاکمیتی خویش را بر خوشبختی آنها ترجیح میدهد. این وضعیت بحرانی به سرعت به سوی نقطه انفجار ناشی از سیاستهای ظالمانه و به سمت تحول گریزناپذیر پیش میرود. هیچ بلا، بحران و فقری نیست که منبعث از عملکردهای ظالمانه این نظام دیکتاتوری نباشد که به نسبت آن همه ظلم، جامعه هم ناراضی شدهه و ایران را فراروی تغییر قرارداده است. با توسعه برنامه موشکی و فربهشدن سپاه پاسداران و فقر شدیدتر روزانه تودههای جامعه، نظام فاشیست ایران بیشک بقا نخواهدیافت و حفظ نخواهد شد.
رفتار منازعهآمیز با ابرقدرتهای جهانی که در قالب برجام بازتاب مییابد، تنشهای ایران با آنها را به حد بدتری رسانده است. این دو طرف میتوانند به راحتی بر سر حق خلقهای ایران معامله و سازش کنند و مثلا برجام را احیا کنند. ولی مسلما این سازشها همیشه کوتاهمدت خواهد بود. سیاست خارجی تنشزا حاصل سیاست ظالمانه داخلی است.
«جامعه دمکراتیک و آزاد شرق کردستان(کودار)» را سیستم نوین برای جامعه تعریف میکنید. پروژه شما برای آینده ایران چیست؟
گلان فهیم: کودار یک سیستم دمکراتیک است که برای نخستینبار خلقهای خاورمیانه از آن برخوردار میشوند. در سطح جهان هنوز در حاکمیتهای کشورها، جز برخی اجتماعات محلی و کوچک انگشتشمار سیستمی خودمدیریتی خلقی نداریم. بنابراین کودار در قالب مدرنیته دموکراتیک، سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک و شکل بنیادین جامعه یعنی ملت دموکراتیک را برای خلقها به ارمغان میآورد. همه خلقهای ایران بصورت خودانگیخته و ارادهمند میتوانند از الگوی کودار استفاده کنند. تنوع ملیتی و خلقی در ایران بهرهگیری از سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک از سوی خلقها را الزامی میکند. باتوجه به تصادم تضادها و منافع سیاسی، اقتصادی و ملیتی خلقهای متنوع ایران باهم بر سر جغرافیا و منابع طبیعی مشترک، تنها راه ممانعت از بروز تنش و جنگ بیپایان و بیهوده، بکارگیری سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک است.
انقلابی ارزشمند است که خود خلقهای ایران آن را رقم بزنند نه ابرقدرتهای خارجی. هیچ قدرت خارجی برای خدمت به منافع خلقهای ایران برنامهای ندارد. دولت فطرتا پدیدهای است که رو در روی جامعه قرارمیگیرد.
ملت دموکراتیک با توسل به سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک میتواند ساختار دولتملتها را در ایران متشکل از همه خلقها تشکیل دهد تا بتوانند درکنار هم به سر ببرند ولی از خودویژهگیهای خویش نیز برخوردار گردند. سایر سیستمهای دولت- ملتگرا و فدرالیستی بیشک به تنازع و تنش و حتی جنگ مداوم ختم خواهند شد. خط نظامها و سیستمهای محافظهکار و قدرتطلب حاکم بر کشورهای منطقه خصوصا ایران، خط قدرتهای هژمونی جهانی، و خط سوم تحت نام خط کنفدرالیسم و ملت دموکراتیک هماکنون در خاورمیانه و حتی ایران به موازات هم به سه گزینه انتخابی برای خلقها مبدل شدهاند. پارادایم دوخط نخست به رغم وجود نیروهای متخاصم علیه یکدیگر اما یکی است و با خطسوم تفاوت فاحش دارد. خطسوم، پارادایم دموکراتیک برحق خلقهاست نه دولتها. بنابراین کنفدرالیسم دموکراتیک به اراده داخلی خلقهای ایران پشت میبنند نه به قدرت ظالمانه نظامهای قدرتمدار و تاراجگر خارجی. انقلابی ارزشمند است که خود خلقهای ایران آن را رقم بزنند نه ابرقدرتهای خارجی. هیچ قدرت خارجی برای خدمت به منافع خلقهای ایران برنامهای ندارد. دولت فطرتا پدیدهای است که رویاروی جامعه قرارمیگیرد. همه دولتهای کنونی خاورمیانه هم در جبهه متخاصم با جوامع آزادیخواه قرارگرفتهاند.
در حال حاضر وضعیت تحولخواهی در ایران تحت نظمی آشفته پیشمیرود که در آن، بسیاری روشنفکران و جریانها، تفکر پیشرفتهتر از تفکر خود را تحمل نمیکنند و آماده نیستند از فکر پیشروتر ما استفاده کنند. دلیل آن هم این است که منافع قدرت و ثروت خود را در خطر میبینند. میترسند اگر جامعه مدنی حاکم اصلی شود، آنها نتوانند به آرزوهای قدرتطلبانه فردی و سازمانی خویش دست یابند. میخواهند نظام فاسد و رانتیر کنونی ایران سرنگون شود و سیستم رانتیر و فاسد خود را جایگزین آن سازند. همین رویه انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران را به انحراف برد. بیشک آنچه تحت نام انقلاب ژن، ژیان، ئازادی رخداد، خطمشی شفاف و متمایزی از آن نظامهای فاسد دارد. وقتی جنبشی چون کودار وجود دارد که میتواند یک سیستم خلقی را به آنها ارایه دهد، بیشک جامعه هم میتواند راه خود را بیابد. بنابراین لازم است دیدگاه روشنفکری تنگنظرانه و متأثر از منشهای اوریانتالیستی [شرقشناختی] را به شدت مورد انتقاد قراردهیم. آن دیدگاه میتواند هر انقلاب نوینی را مجددا به حاکمساختن دولت بر مردم منتهی کند.
اکیدا میگویم که انقلاب زن، زندگی، آزادی نه تنها پایان نگرفته، بلکه در حال تمرین برای عملگرایی است. شاید از جنبه حضور در خیابان، خیزشها کمتر شده، اما این یک انقلاب ذهنیتی و فرهنگی است. پس در بطن جامعه به صورت سیلآسا ادامه دارد، جامعه را متحول ساخته است و این تغییر ذهنیت یعنی آمادهکردن تمامی آحاد جامعه برای خیزشهای بزرگتر و پیروزی نهایی. ماهیت جامعه همین است و کسی جلودار آن نیست. تغییر ذهنیت به معنای وقوع انقلاب است و [حالا] تحول ساختارین در نظام به صورت عملی [باقی] مانده است. بسیاری اقشار و اصناف به صورت عملی روند مطالبهگری انقلابی را زنده نگه داشتهاند و جامعه مشغول ایجاد تحولات ریشهدارتر ذهنیتی در خود است. از اقتصاد گرفته تا سیاست و فرهنگ جامعه مشغول تمرین و تأمل برای دستزدن به عمل انقلابی در مسیر زن، زندگی، آزادی است.
روابط کودار با اپوزیسیون ایرانی و کُردی در چه سطحی قراردارد و ضعفهای عمده اپوزیسیون را در چه چیزی میبینید؟
فواد بریتان: در یک سال گذشته بویژه پس از شروع انقلاب ژن، ژیان، ئازادی، میدان عمل برای اپوزیسیون ایرانی و کُردی باز شد و همه احزاب و سازمانها خود را در آن میدان محک زدند، لذا خیلی چیزها شفاف و مشخص شد. میزان قدرت و توانایی و کارآمدی احزاب تاحد زیادی مشخص شد. اثبات شد که باتوجه به تئوری بنیادین انقلاب و نیازهای آن، اپوزیسیون ایرانی در مجموع دچار ضعف شدید سازمانی و عملی است و یکی از آن ضعفها تجزیه و عدم همگرایی و اتحاد و ائتلاف احزاب مختلف بهخاطر تضاد منافع و نداشتن رهبریت منسجم بود. در خاورمیانه و ایران از جمله بحرانیترین آن کشورهاست کاری کردهاند سلاح و نظامیگری به جای سیاست آزادانه حرف اول را بزند. در این وضعیت آشفتهبازار، محرومشدن احزاب انقلابی اپوزیسیون ایرانی از نیروی چریکی فدایی و مجرب، به معنای بستن دستوپاهای خود و دور از الزامات انقلابیگری است. برخی هم به خاطر این ضعف ادعا میکنند که راهکار چریکی انقلابی دیگر کارساز نیست پس باید از راه مبارزه سیاسی وارد شد، ولی عجالتا مبارزه سیاسی آنها هم زمینگیر شده است. درواقع ایران منتظر ظهور یک حزب تمامعیار سیاسی و انقلابی است.
این قضیه شاید در کردستان متفاوت باشد، زیرا خلق کُرد در کنار خلقهای ایران از حزب و جنبش آزادیخواهی خاص خود برخوردار است که علیرغم برخی نقایص و محدودیت ناشی از اوضاع وخیم ایران، ارادهمند است. کودار و پژاک، هم یک جنبش تمامعیار دارای بعد مبارزاتی چریکی انقلابی در راستای دفاع مشروع هستند و هم در حوزه مبارزه سیاسی موجودیتی معقول شکل دادهاند. از این حیث، نسبت به سایر احزاب اپوزیسیون ایرانی ابعاد متکاملتری دارند. بنابراین اپوزیسیون دموکراتیک و چپ ایرانی از روابط با کودار و پژاک متضرر نخواهد شد و حتی نفع هم خواهد برد. آنها در سایه روابط دموکراتیک با ما میتوانند نیرومندتر هم شوند. چون پارادایم دموکراتیک ما متفاوت و مجزا از پارادایمهای دولتهای محافظهکار منطقه چون ایران و نیز پارادایم قدرتهای جهانی مداخلهگر در خاورمیانه، مترقیتر و اجتماعیتر است و خطسوم میباشد.
در خاورمیانه و ایران که از بحرانیترین آن کشورهاست کاری کردهاند سلاح و نظامیگری به جای سیاست آزادانه حرف اول را بزند. در این وضعیت آشفتهبازار، محرومشدن احزاب انقلابی اپوزیسیون ایرانی از نیروی چریکی فدایی و مجرب، به معنای بستن دستوپاهای خود است.
درحال حاضر روابط ما با برخی احزاب اپوزیسیون ایرانی، به ویژه بلوچ و عرب و همچنین نیروهای دموکراتیک و چپ ایرانی در سطحی قابلتوجه قراردارد ولی لازم است آن روابط به یک ائتلاف عملی و مبارزهجویانه ارتقاء یابد. این همان سطحی است که ما منتظر آن و اقدام عملی همان احزاب اپوزیسیون هستیم. نیروهای دموکراتیک و چپگرا بعنوان دو وجهه از اپوزیسیون ایرانی و کُردی برای ایجاد ائتلاف و همگرایی مستعدتر هستند.
هماکنون با احزاب کُردی نیز روابطی عادی داریم. هیچگونه نقطه تنش جدی حذفگرایانه میان ما دیده نمیشود. این سطح عادی بیشک مورد قبول خلقمان و جامعه روشنفکران و نخبگان نیست، لذا باید به سطحی از روابط سازمانی عملی و مبارزات مشترک ترقی کند. ما با احزاب کومله و دموکرات روابطی عادی داریم ولی نسبت به عدم گذار از این سطح عادی که به یک عادت نرمال مبدل شده، انتقاد داریم. ما برای تحقق یک ائتلاف و همگرایی مترقیتر دموکراتیک آمادهایم. اصل بر ادغام احزاب و یکیشدن نیروها نیست، اصل بر مبارزه مشترک عملی برنامهریزیشده است. تفاوت ایدئولوژیها نمیتواند مانع همگرایی سیاسی و مبارزه عملی مشترک شود. همگرایی چندین حزب شرق کردستان بالاخره همانند آنچه در روژاوای کردستان و جنوب کردستان هست، اتفاق خواهد افتاد. پس لازم است مطابق اعلامیه دهمادهای پژاک که در سال ۲۰۱۷ برای همگرایی احزاب ارایهشد، بتوان برخی کارهای مشترک انجام داد. ما همیشه بر برگزاری کنگره ملی کُردها تأکید کردهایم. این پروژه رهبر آپو (عبدالله اوجالان) بوده و هست.
اگر احزاب مختلف بهخاطر منافع سیاسی خود از همگرایی با یکدیگر واهمه داشته باشند و به فکر حسابوکتابهای مبتنی بر قدرت فردی و حزبی باشند، اتحاد و همگرایی احزاب کُرد شکل نخواهد گرفت. چهبسا یکی از موانع اصلی تاکنون همین بوده است. همچنین فقدان اراده مستقل حزبی رهایافته از مناسبات دول مختلف نیز میتواند یکی از عوامل مانعساز باشد. ما همچو کودار که سیستمی برای گردهمآمدن همه احزاب و سازمانها در کنار جامعه هستیم، عضویت پژاک و کژار و نیروهای مدافع شرق کردستان(ی.ر.ک) و نیروهای مدافع زنان (ه.پ.ژ) را در سازمان خود پذیرفتهایم. این عضویت میتواند شامل سایر احزاب شرق کردستان هم بشود. ما دیدارهای دیپلماتیک زیادی با بسیاری احزاب انجام دادهایم، بارها پیشنهادهات مکتوب خود و برنامههایمان را ارایه دادهایم، اما هنوز شرایط احزاب به نسبت موقعیت خود آنها و مسئله روابطشان با دولتها و حکومتهای منطقه طوری جور نشده که به آنها اجازه دهد تن به همگرایی عملی دردهند. گذار از این ضعف برای آن احزاب که گرفتار مشکلات خودشان هستند، مشکل شده است. داشتن روابط و برخی حساسیتها با دول و نیروهای منطقه اشکالی ندارد، ولی باید استقلال اراده سازمانی را حفظ نمود. برای ایجاد جبهه دموکراتیک احزاب کُرد لازم است چنین گامی برداشت که در ایجاد ائتلاف با اپوزیسیون ایرانی هم شرط بنیادین است.
امروزه معمولشده که تمرکز اصلی بر اهمیت احزاب است، درحالی که کودار و پژاک به سازمانهای مدنی در همه حوزهها از قبیل حقوق، زنان، جوانان، محیطزیست، روشنفکری و فرهنگی اهمیت میدهیم. معتقدیم که سهم آن سازمانها در هم اتحادها و ائتلافها و هم در مدیریت جامعه باید با احزاب برابری کند. رشد جامعه در سایه آنها ممکن میگردد. با کمک آن سازمانها میتوان سیستم دموکراتیک خلقمحور را پیریزی و پیاده کرد. در پروژه اتحاد ملی دموکراتیک کُردها سازمانهای مدنی هم از اجزاء اصلی هستند. تنها راه، پشتبستن به خلق و سازمانهای مدنی به عنوان پتانسیل و استعدادهای اصلی خلق است.
آیا با یک دولت مشخص منطقهای و خارجی روابط دیپلماتیک دارید؟ همچنین رفتار و عملکرد دول خارجی با مقوله ایران و تحول ساختارین در آن کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟ وضعیت کُردها در این میان چگونه خواهدبود؟
گلان فهیم: ما برای برقراری روابط با هر دولت منطقهای و خارجی که خواهان حل دموکراتیک و مسالمتآمیز مسئله کُرد در ایران باشد، حاضریم. متأسفانه ساختار دگماتیک، ملیگرایانه و جنسیتگرایانهی زنستیز و توسعهطلبانه کشورهای همسایه ایران و کردستان و یا به عبارتی کشورهای حاکم بر هر چهاربخش کردستان اجازه پیشبرد روابط عادی دیپلماتیک آنها با اکثر احزاب کُرد را نمیدهد. بسیاری دولتها خواهان سرسپردگی احزاب به خود هستند. ما هم جنبشی آزادیخواهانه و دموکراتیک هستیم که هرگونه سرسپردگی را رد میکنیم اما روابط دیپلماتیک بر طبق نرمهای حقوقی بینالمللی را قبول داریم. درگیرشدن دولتهای فارس، ترک و عرب با مسئله کُرد که ابعاد جهانی هم یافته، دولتی دوست برای کُردها باقی نگذاشته است. دولتها هم بنا به ذات منفعتگرایانهشان با هم علیه جنبشهای خلقی آزادیخواه همیشه ساخت و پاخت میکنند و این وضعیت بیش از یک قرن است در خاورمیانه علیه کُردها ادامه دارد. ما به جد از دولتهای منطقه خاصه همسایگان ایران و کردستان، انتقاد شدید داریم زیرا فاقد پروژه و برنامه معین و صادقانه برای حل مسئله کُرد هستند. حتی خود به مانع اصلی در مسیر حل دموکراتیک مسئله کُرد میشوند. مسئله کُرد اصلیترین مسئله در خاورمیانه در درجه اول است. آزادی همه کشورهای منطقه بستگی به آزادی خلق کُرد دارد.
گذشته از نقش دولتهای منطقه، حضور دولتهای ابرقدرت خارجی، آمریکا و اروپا هم معضلساز شده است. حضور آنها بر اساس کسب منافع قدرت و سرمایه بیشتر است نه آزادی و دموکراسی برای خلقها. حتی عامل اصلی بروز جنگها هستند. انتظار ما این است که دولتهای غربی به حل مسئله کُرد به طرق دموکراتیک کمک کنند. چهبسا دولتهای منطقه و غربی با هم آتش جنگ را امروز در خاورمیانه و قفقاز شعلهور کردهاند. جنگ در اوکراین و کردستان جریان دارد. برنامه دولتهای حاکم بر هر چهاربخش کردستان، نسلکشی علیه خلق کُرد است لذا کشورهای غربی این هوس دولتهای دیکتاتور منطقه را برای کسب منافع خود تقویت میکنند. ایران و دولتهای ستمگر منطقه پای دولتهای آمریکا و اروپا به منطقه را بازکردهاند نه ما.
دولتها بنا به ذات منفعتگرایانهشان با هم علیه جنبشهای خلقی آزادیخواه همیشه ساخت و پاخت میکنند و این وضعیت بیش از یک قرن است در خاورمیانه علیه کُردها ادامه دارد.
دولتهای درگیر مسئله کُرد، حتی برخوردی صادقانه با مقوله آزادی خلقهای ایران ندارند. این مقولات باید بصورت رادیکال مورد انتقاد قرارگیرد. حتی برخی دولتهای منطقه چون ایران و ترکیه با یکدیگر برای نابودی کُردها همپیمان میشوند، اما بیشک کُردها فاقد چاره نیستند و دستروی دست نمیگذارند که نابود شوند. خلق کُرد هم دارای جنبش آزادیخواهی خود است و مبارزاتش را درحدی گسترش داده که به یکی از نیروهای تعیینکننده در خاورمیانه مبدل شده است. نیروهای متنوعی در چهاربخش کردستان شکل گرفتهاند که از پارادایم «جامعه دمکراتیک و اکولوژیک مبتنی بر آزادی زن» پیروی میکنند. تأثیر این مبارزات جنبش کُردی در خاورمیانه بر ایران هم امسال بیشتر شد. این رویه متوقف نخواهد شد. نیرومندی مبارزات کُردها مایه امیدواری جامعه مدنی ایران، به وپژه زنان شده است. هیچ قدرتی نمیتواند این نیرومندی را دستکم بگیرد. ما اگرچه در زمینه ایدئولوژیک با برخی دولتها اختلاف و تضاد داشته باشیم، اما در زمینه روابط سیاسی و دیپلماتیک به شرط رعایت موازین دموکراتیک جهانی، حاضر به برقراری روابط جهت حل مسئله کُرد و مسایل ایران هستیم. این پیام صریح ما هست.
خطمشی کودار برای آزادی زن از چه محتوایی برخوردار است؟ جامعه ایران درچه سطحی میتواند از مضامین آن برخوردار شود؟
فواد بریتان: کودار سیستمی دموکراتیک است که پارادایم آن جامعه دموکراتیک و اکولوژیک مبتنی بر آزادی زن است. آزادی و رستگاری هریک از جامعه، زن و اکولوژی بدون وجود آن سه غیرممکن است. حتی رهایی کرهزمین و انسان به نجات سهگانه مذکور پیوند خورده است. آزادی زن، بنیادین است. آزادیای که برای زنان کُرد میخواهیم را برای زنان کل ایران هم مطالبه میکنیم. معمار فلسفه آزادی زن، رهبر آپو یعنی آقای اوجالان است و جهان روشنفکری و آزادیخواهی هم به حقانیت آن اعتراف کرده. هنوز دولت و حزبی در سطح جهان یافت نمیشود که به طور تماممعنا حقوق زن را اعاده کرده باشد. سیستم ما با پیشبرد مقوله ریاست مشترک متشکل از یک زن و یک مرد راهی را آغاز کرده که در سطح جهان نخسینبار است امتحان میگردد. هم در مقوله مدیریت و هم حضور اجتماعی زنان در حزب و جامعه را فراتر از دموکراسی اروپایی از سهم مدیریتی ۴۰ به ۴۰ به ۵۰ به ۵۰ بصورت برابر رساندهایم. این اتفاق در سطح منطقه و جهان بینظیر است. جامعه جهانی هنوز هم حاضر نیست سهم مدیریت زنان را به صورت برابر و قطعی بپذیرد. آن را با سهم ۲۰ درصد در کنار چهل به چهل آزاد گذاشتهاند که البته معلوم است مردسالاری حاکم از آن منتفع میگردد و باز سهم زنان پایمال میشود. در ایران که وضعیت بسیار وخیم است و انقلاب ژن، ژیان، ئازادی در واکنش به وضعیت فاجعهبار حقوق زنان شعلهور شد. پارادایم ما حق زنان را بصورت تمام و کمال رعایت میکند.
گلان فهیم: سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک، ملت دموکراتیک و پاردایم ما سایه مردسالاری بر سر زنان را حذف میکند. زن و مرد را ضدِ هم نمیسازد، بلکه حقوق آنها را میپردازد. امروز احزاب اپوزیسیون ایرانی و خصوصا احزاب کُرد هنوز تابع رویه سنتی حقوق زنان در خطوط انقلابیگری و اجتماعی هستند. لازم است جامعه بصورت صریح و رادیکال آن احزاب را مورد انتقاد قراردهد. هنوز هم احزاب بصورت سنتی و کلاسیک ترس از ازدستدادن قدرت را دارند. حتی فراتر از آن، با این میل قدرتطلبی و سایهانداختنهای مردسالارانه، مقوله آزادی و سهم زنان را به بعد از انقلاب موکول میکنند. آزادی زنان همین امروز و همین لحظه باید اعاده شود نه در فردای انقلاب. ژنولوژی، علم شناخت زن است که کودار برای تحقق راستینترین ملت یعنی ملت دمکراتیک ترویج میدهد، علم آزادی زنان در جامعه جهانی زنستیز است. معیار منفی و مثبتبودن تمدنهای کنونی انسانی در سطح جهان به نسبت رشد آزادی زن و علم آن، سنجیده و تعیین میشود. وضعیتی که امروز علم آزادی زن در ایران و افغانستان و جامعه عرب منطقه در آن قراردارد بسیار وخیم است. ژنولوژی همچو گلی نوشکفته است که در بیابان مردسالاری خاورمیانه رسته است. از حیث آزادی زن هم جنبش آزادیخواهی کُرد در صف جلو قراردارد. این مایه خوشحالی است.
در انقلاب ایران و آینده آزاد آن کشور هم موضوع آزادی زنان در درجه نخست، حرف اول را خواهد زد. معیار، میزان کسب آزادی همه خلقهای ایران است. برخی جریانهای تئوکراتیک و مردسالار همچو خط جمهوری ولایی ایران، انقلاب ۱۳۵۷ را به انقلاب زنستیز مبدل کردند و امروز تاوان آن را پس میدهند. بنابراین راه حقیقی برای جامعه ایران در سایه ژنولوژی روشن است فقط کافی است آن را ببینند و انتخاب کنند. ما نیز در این راه پیشاهنگ و پشتیبان هستیم.
ایران کثرهالملله است و خلقهای زیادی در آن در کنار هم بسرمیبرند. آیا کودار نسبت به آزادی آن خلقها در کنار خلقکُرد تعهدی دارد؟
گلان فهیم: در ماههای گذشته انقلابی تحت عنوان ژن، ژیان، ئازادی به وقوع پیوست که تحولاتی ریشهای در ذهنیت جامعه ایران به بارآورده و بالاخره روزی نتیجه ثمربخش خواهد داشت. این انقلاب، روح همگرایی خلقهای ایران اعم از کُرد، فارس، بلوچ، آذری، عرب، گیلک- مازنی و غیره را تقویت نمود. کودار به آزادی همه آن خلقها اهمیت میدهد زیرا آزادی کُرد مشروط به آزادی همه خلقهای ایران است، این یک اصل اساسی است. نظام کنونی ایران با تشدید تضاد ملی میان خلقها از خصومت و تنش میان آنها بهرهمیجوید. همه خلقها را فدای یک ملت ساختگی نژادپرستانه و پانایرانیستی میکند. این خود مانع اصلی وقوع انقلاب و پیروزی آن در ایران میشود. هزاران سال است این خلقها در ایران در کنار هم بسرمیبرند ولی صد سال اخیر نظام پانایرانیستی آنها را به ستیزهگری علیه یکدیگر سوقداده است.
امروز احزاب اپوزیسیون ایرانی و خصوصا احزاب کُرد هنوز تابع رویه سنتی حقوق زنان در خطوط انقلابیگری و اجتماعی هستند. لازم است جامعه بصورت صریح و رادیکال آن احزاب را مورد انتقاد قراردهد. هنوز هم احزاب بصورت سنتی و کلاسیک ترس از ازدستدادن قدرت را دارند. حتی فراتر از آن، با این میل قدرتطلبی و سایهانداختنهای مردسالارانه، مقوله آزادی و سهم زنان را به بعد از انقلاب موکول میکنند.
در این میان جریانات وابسته به نظام حاکم سعی میکنند اهمیتدهی کودار به خلقهای زاگرس را اقدامی تجزیهطلبانه جلوه دهند. این صحت ندارد. ما بطور یکسان به وجود خلقها اهمیت میدهیم. حتی میکوشیم برای مثال در سراسر لرستانات نواقص مبارزاتی خود برای خدمت به همه خلقمان یعنی لرها را برطرف و خودانتقادی کنیم. میکوشیم آذریها (ترکها) را خلق اصیل و برادر خود بدانیم و بدونتبعیض برای آزادی آنها بکوشیم. لازم میدانیم با نیروها و اپوزیسیون دموکراتیک و چپ گرای آذری (ترک) روابط مستحکم در راستای تقویت همگرایی و حیات دموکراتیک برقرار کنیم. لرستان میتواند روح تاریخی زاگرس را به عنوان هسته فرهنگی آزادیخواهی تقویت کند. خلق عرب نیز جایگاهی ویژه در برنامههای مبارزاتی ما دارند. ما به ایرانی دموکراتیک و زاگرس کنفدرالیستی میاندیشیم. کنفدرالیسم و آزادی ناشی از آن را باارزشتر از دولت-ملت متمرکز میدانیم. جنبش آزادیخواهی کُرد عملا این را به قدر کافی در خاورمیانه اثبات کرده است. بیشک انقلاب ژن، ژیان، ئازادی را اتحاد و همگرایی خلقهای ایران میتواند به پیروزی برساند، غیراز این، راه دیگری تصور نمیشود. آینده آزاد خلقهای کُرد و آذری (ترک) و عرب و فارس به شدت به هم گرهخورده است. پس هر گرایش خلاف اتحاد آنها به انقلاب و پروسه آزادی این خلقها ضربه مرگبار خواهدزد. به همین دلیل ما به آزادی خلقهایی چون آذری و عرب و سایرین اهمیت میدهیم.
کودار میگوید فلسفه دفاع مشروع را به جای جنگمحوری ترویج میدهد و نیروهای نظامی ی.ر.ک و زنان را داراست. این مقوله را چگونه توضیح میدهید؟
فواد بریتان: کودار در شاخه نظامی خود «نیروی مدافع شرق کردستان» (ی.ر.ک) و «نیروی مدافع زنان» (ه.پ.ژ) را به عضویت پذیرفته تا بتواند در بعد دفاع مشروع در برابر جنگافروزی و سیاست نسلکشی نظام حاکم بر ایران از خلق کُرد دفاع کند. اینها نیروهای جنگافروز نیستند، بلکه نیروهای دفاع از خلق و آزادیهای خلق هستند. قریب صد سال است مبارزات کُردها علیه سیاست نسلکشی دولتهای حاکم بر چهاربخش کردستان ادامه دارد، لذا این یک حق طبیعی است که خلقمان دارای نیروی دفاع مشروع باشد. وجود نیروی چریکی مسلح نه برای جنگافروزی بیپایان با دولتها، بلکه برای دفاع از موجودیت خلق تحت ستمی است که با نسلکشی روبرو شده. منشور جهانی حقوق بشر هم این اصل را پذیرفته است. دفاع نظامی تنها بخش کوچکی از فلسفه دفاع مشروع است. برای مثال کُردها با رشد هنر، ادبیات، موسیقی، سینما و رشد در سایر حوزهها نیز به دفاع از فرهنگ تاریخی و حفظ هویت خویش میپردازند. در نوع انسان، دفاع به اندازهای که بیولوژیک است، اجتماعی نیز هست. دفاع، یک کارکرد یا نقشویژه اساسی اجتماع است. بدون آن، حیات به هیچوجه قابل تداوم نیست. دفاع به اندازه تغذیه و تولیدمثل برای انسان مهم است. لذا بایستی در انسان توسعه ذهنیتی صورت بگیرد تا مقوله خود-دفاعی را درک کند. دفاع از خود و کار و رنج خویش انجام میگیرد.
کُردها فراروی انکار و نابودی و پاکسازی قرارگرفتهاند به همین دلیل دفاع برایمان حیاتبخش است. جنبش آزادیخواهی کُرد، جنبش دفاع ذاتی در برابر نسلکشی است که در آغاز، ایدئولوژیک و سیاسی بود ولی به خاطر یورش دشمن، به مرحله خوددفاعی مسلحانه گذار کرد. سیستم کودار یک سیستم اجتماعی است که خلق برای نجات از ستم نظامهای دولتگرای متمرکز، بصورت دموکراتیک از آن بهرهمند میشوند و بخش نظامی تنها یکی از بخشهای آن است. کودار یک ساختار نظاممند ماندگار جهت دفاع ذاتی است و کُردها فقط خودشان قادر به تأمین مسایل دفاعی خود هستند. بنابراین دولت-ملت ایران باید در سیاستهای امنیت داخلی خویش رفرمهایی مهم و جدی صورت دهد که در آن حال، کودار هم پس از تضمین آزادی کُردها در قانون اساسی ایران و تحقق آزادی کُردها، نیروهای دفاع ذاتی خویش یعنی نیروهای ی.ر.ک و ه.پ.ژ را از نو ساماندهی و تنظیم خواهد کرد. اگر ایران حل مسئله کُرد را نپذیرد، آنگاه کودار نیز برای برساخت ملت دموکراتیک به صورت یکطرفه با تمام توان مبارزه کرده و نیروهایش را به شکل نوینتری سامان خواهد داد. لذا ی.ر.ک با تمام توان موظف به دفاع از تکوین ملت دموکراتیک در همه حوزهها و برقراری اتوریته ملیِ دموکراتیک با شایستگی تمام خواهدبود. وظیفه دارد از جان و مال شهروندانِ ملتِ دموکراتیک محافظت.
زدن برچسب تجزیهطلبی و ضدیت ما با تمامیت ارضی هیچ مبنای حقیقی و حقوقی ندارد. برنامه کودار تجزیه ایران نیست بلکه آزادی خلقها و استقلال اراده آنهاست. ما به شدت پانایرانیسم و انگهای آنها تحت نام تروریسم علیه خود و خلقمان را مورد انتقاد و نفرت قرارمیدهیم. امروز این وضعیت در ایران و ترکیه در راستای نسلکشی کُردها جریان دارد.
رشد فرهنگی و انقلاب فرهنگی بنیادیتر است. تاوقتی که ارتشهای دولتهای فاشیست موجودباشند و بخواهند سیاستهای دولتهای خود را برای آسمیلهکردن کُردها و نسلکشی آنها پیاده کنند، دفاع مشروع و نیروی مسلح انقلابی یک حق طبیعی و مسلم است. خلقمان در یک قرن گذشته بارها قتلعام و انفال شدهاند پس هیچ تضمینی وجود ندارد که آن دولتها و نظامها باردیگر به آن جنایتها دست نزنند. نیروهای مسلح ما برای کسب آزادی خلقمان لازمه اجباری هستند.
بر همین اساس زدن برچسب تجزیهطلبی و ضدیت ما با تمامیت ارضی هیچ مبنای حقیقی و حقوقی ندارد. برنامه کودار تجزیه ایران نیست بلکه آزادی خلقها و استقلال اراده آنهاست. ما به شدت پانایرانیسم و انگهای آنها تحت نام تروریسم علیه خود و خلقمان را مورد انتقاد و نفرت قرارمیدهیم. امروز این وضعیت در ایران و ترکیه در راستای نسلکشی کُردها جریان دارد. کودار به آزادی خلق کُرد میاندیشد نه تغییر مرزهای خودساخته نژادپرستی ایرانی. وجود مرزها هم وقتی معنی و رسمیت دارد که خلقهای درون آن آزاد باشند. خود خلقهای تحت ستم ایران چون کُرد، آذری (ترک)، عرب، بلوچ و غیره این مرزهای ایران متمرکز را مخل آزادی خود میدانند ولی بازهم به شرط اعاده آزادیهایشان حاضر به زیستن در درون همان مرزها هستند. ما فقط به ایرانی دموکراتیک و کنفدرالیستی میاندیشیم. تجزیه را خود دولتهای فاشیستی ممکن میسازند نه آزادیخواهانی چون ما.
یکی از اولویتهای کودار آزادی عبدالله اوجالان است چرا تا این حد به آزادی ایشان متعهد هستید؟
گلان فهیم: آزادی رهبرمان، عبدالله اوجالان که در میان طرفدارانش به رهبر آپو مشهور است، به این دلیل ارزش دارد که وجود رهبر آپو و آزادی او به وجود خلق کُرد و آزادی خلقهای خاورمیانه گرهخورده است. انقلاب ما برای رهایی بشریت از یوغ نظم سرمایهداری جهانی و دولتهای فاشیست منطقه است. لذا به یک چشم به همه خلقها مینگریم. تاریخ اثبات کرده که هرگاه فکر و فلسفهای نیرومندتر و نوینتر شکوفا شده، جهانی و منطقهای میگردد. امروز رهبر آپو هم اندیشههایی دارد که دغدغه آن آزادی بشریت است. کُردها هم بخشی از آن جامعه جهانی هستند که برای آن پیشاهنگی میکنند. اگر این فلسفه نوین و نیرومند و حقیقی نبود که در قالب شعار ژن، ژیان، ئازادی ایران را هم تحت تأثیر قرارنمیداد.
این واقعه بیهوده رخ نداده است. چون رهبر آپو یک انسان آزادیخواه و صادق و دموکراسیطلب است، لازم است جامعه آزادیخواه ایران، روشنفکران، زنان و جوانان و اقشار کارگر و سایرین از آزادی ایشان حمایت کنند زیرا به روند آزادی آنها هم نفع میرساند. سکوت روشنفکران، آکادمیسینها، حقوقدانان و اقشار مختلف در ایران در قبال مقوله آزادی رهبر آپو را باید بطور جد مورد انتقاد قرارداد. اگر ایران سرزمینی است که اندیشه بنیآدم اعضای یکدیگرند در آن رشد کرده، پس لازم است حمایت از آزادی آپو که حمایت از آزادی خلقهاست، گسترش یابد. رهبر آپو (عبدالله اوجالان) خواهان تحقق ایرانی دموکراتیک و رشد کنفدرالیسم برای همه خلقهای آن است. آیا اندیشهای عادلانهتر از این میتوان برای ایرانیها یافت؟ او در اندیشههایش در مورد ایران به حفظ خلقهای آن در کنار هم بهمثابه ملتملتها ولی به شیوه دموکراتیک و آزاد میاندیشد. مرزهای کنونی ایران را نیز دستکاری نمیکند. خود ایران به خاطر نظام دیکتاتوری آن یک زندان است، پس خلقهای آزادیخواه آن هم طبیعی است از آپوی آزادیخواه در زندان امرالی حمایت کنند و حقوق انسانی جهانی هم برای این امر توصیههای جدی دارد. بنابراین لازم است کارزارها برای آزادی آپو در ایران در سایه پیشاهنگی خلق کُرد در آن کشور افزایش یابد.
پیام آخرتان برای ایرانیان چیست؟
فواد بریتان: ما حل مسایل بنیادین ایران و رهایی آن کشور از ستم سراسری نظام حاکم را در حل مسئله کُرد بهعنوان بزرگترین و اولویتدارترین مسایل ایران میدانیم. بدون آزادی خلقهای تحت ستم خاصه کُردها، ایران متحول نخواهد شد و بحرانها و سیاستهای ظالمانه کماکان ادامه خواهد یافت و تبعات منفی آن نیز بیش از پیش دامان خود جامعه ایران را خواهد گرفت. حتی نسبت به عواقب این سیاستهای خلقستیزانه هشدار میدهیم.
جنگافروزی نظام دیکتاتوری راهحل اصلی نیست، باید راهی دموکراتیک در پیش گرفته شود. ایران آینه تمامنمای خاورمیانه در زمینه اعاده حقوق کُردها است. اگر مسئله کُرد را به طرق دمکراتیک حل نکند، جبران خسارتها و فلاکتهای ناشی از آن، در آینده برایش غیرممکن خواهد شد. کودار برای حل مسایل ایران در سالهای گذشته، نقشه راهی ارائه داده و هنوز هم بر حقانیت آن اصرار میورزد. در این راه هم امید ما به جامعه مدنی و مبارزات مستمر آن و تمرین دموکراسی تمامی تودههای خلقی ایران در مسیر انقلاب ژن، ژیان، ئازادی است. این انقلاب نوین راه روشن را نشان داده و دیگر کسی حتی نظام حاکم گریزی از آن ندارد. جامعه و ما با هم در این انقلاب نوین حرفمان را زدهایم و مطالباتمان را مطرح ساختهایم، نوبت نظام ایران است که گامی بردارد تا مورد عفو خلقها قرارگیرد اگر نه تاوان آن را خود باید پس دهد.