گفتگو در راه بازگویی انقلاب و راهکارهای مبارزاتی، تلاشی انقلابی است!
26 خرداد, 1402زیلان وژین
ریاست مشترک حزب حیات آزاد شرق کردستان-پژاک
انقلاب با فلسفه ی ژن ژیان ئازادی، آغاز شد و دستاوردهای تاریخی بسیاری را بهمراه داشت. در طول چهل و چهار سال گذشته ، برای اولین بار صاحبان دردهای مشترک، یکصدا فریاد برآوردند و شعار-مانیفست« ژن، ژیان، ئازادی» را سر دادند. سه واژهای که از شعار فراتر رفته و با سحرانگیزی خاصی بصورت یک فلسفه درآمده؛ فلسفهای که از سه مفهومِ تاریخ، جامعه و طبیعت گفته و روزانه تحولات عظیم بسیاری را رقم میزند. هر مقطع و دوران تاریخی، با جریان فلسفی و علمیِ خویش، همراه است و با آن تعریف میشود. موثرترین جریانها، انقلابهای فلسفی، ایدئولوژیک، فرهنگی و ذهنیتی هستند. برخی از انقلابها، تمامی حوزهها و عرصهها و بخشهای جامعه را در برمیگیرند؛ برخی نیز، تنها حوزهای و بخشی را شامل میشوند. عموما انقلابهایی که زنان پیشاهنگیاش را برعهده داشتهاند، فراگیر بودهاند. به عبارت دیگر، همهی بخشها و عرصههای اجتماعی در آن تجلی یافته است. اولین انقلاب تاریخی که بصورت یک پیشرفت انسانی-حیاتی با مهر فیگور «الهه-مادر» و پیرامون آن صورت گرفت، انقلاب نوسنگی است. قبل و بعد از این انقلاب بنیادین، انقلابها و دگرگونیهای دیگری همچون انقلاب زبان و یا انقلاب صنعتی و … نیز بوجود آمدند، اما عدالت اجتماعی، عدم تملک، برابری و زندگی طبیعتمحور – هم به مثابه حیاتی انسانی و هم اهداف انقلابی انسانی- از ویژگی های بارز دوران نوسنگی است. بازگویی این ویژگیها و گریز گذرا به آن، به منظور شناخت و درک ریشه های انقلاب ژن ژیان ئازادی است.
بررسی چند نکته ی مهم در انقلاب ژن ژیان ئازادی
از ابتدای انقلاب ژن ژیان ئازادی، حمایتها و صیانتها از انقلاب، به شیوهای بارز و ملموس صورت گرفت، اما در مقابل برخی نیز سعی داشتند انقلاب را مصادره کنند. ولی در میان تمامی برخوردهای صحیح و نادرست، این انقلاب از همان ابتدا، سطح مبارزه را مشخص کرد و رویکردی رادیکال در پیش گرفت و این رویکرد به نوعی از انواع تا کنون نیز ادامه دارد. همچنین آنچه را که موجب اتحاد بیش از پیشِ تفاوتمندیهای ملی-مذهبی، فرهنگی گشت، را به نمایش گذاشت. در این دوران پرهیجان، ترس، فاقدمعنا گشته و اتحاد جای اختلافات را گرفت. مرکزیت ملی و جغرافیایی کمرنگ شد و تعریف واقعی و صحیح از تمامِ تفاوتمندیهایی ارائه گردید که از آنان به عنوان حاشیه و مرکز یاد میشد. آنان نه تنها ابژه و فاقد تأثیر نبودند، بلکه تعیین کننده گشتند. در جهان ذهنی و عملکرد دولتها، تعاریف بر مبنای سرشت جامعه و حقیقت آن نیستند. زنان از دیدگاه دولت، ابژه و فاقد تأثیر و حتی «وسیله» و «ابزار»ی هستند که از طریق آن قدرت و اقتدار استمرار بخشیده میشود. در واقعیت اجتماعی اما، زنان پیشاهنگ و نیروی محرکه و محور هستند. خیزشهای اخیر، این حقایق را آشکار کرد. در جبههی به اصطلاح «اپوزیسیون» نیز جناح مرکزگرای سلطنتطلب با گفتمانی شبیه گفتمان دولت، در مدتی کوتاه برملا گشته و کمرنگ شد، زیرا که مبلغان و طرفداران آن از همان آغاز، حقیقت و مفهوم آزادی زنان را درک نکردند. از همین رو نتوانستند امیدبخش گشته و پاسخگو باشند. در مقابل جامعه نیرومندتر از گذشته، در راه رسیدن به هدف، فداکاریها نمود و هزینهی بسیاری نیز بابت آن پرداخت کرد: جانهایی بسیار! این بار مبارزات تنها متعلق به یک فرد و گروه و جنس و اتنیک و شهر نبود، بلکه ملی و فراگیر گشت.
جهت حفظ دستاوردهای انقلاب، به فداکاری و نیرو نیاز است
انقلاب بیش از هشت ماه است که به طرق مختلف در جریان است. بسیاری از نیروها، سازمان ها و نهادها به نوعی تلاش کردند تا جوابگوی پیشاهنگی انقلاب شوند و در همین راستا کنش، راهپیماییها، میتینگها و سمینار و کنفرانسهای متعددی را برگزار کردند. عده ای -عموما مرکزگرا و آشکار و یا پنهان سلطنت طلب-گردهم آمده و ائتلافی تشکیل دادند که چندان پایدار نبود و وحدتی را ایجاد نکرد که بتواند پاسخ یا امیدی برای مطالبات مردم باشد. کسانی با خاستگاههای اجتماعی مشخص که بخش مهم و برخی نیز تمام زندگی خود را در خارج از کشور به شیوهای غربی و دور از حقایق زندگی مردمی بسر بردهاند، دشوار است که به امیدی برای مردم تبدیل گردند. آنها با حمایت نیروهای خارجی خود را مطرح کرده و به شیوهای پوپولیستی در پی کسب ارزانقیمت و سهل پیشاهنگی انقلاب برآمدند و البته که پتانسیل رهبری جنبش مردمی را نداشتند و این موضوعی دور از انتظار نیز نبود! بنابراین عرصهی انقلاب همچنان در پی دیدن پیشاهنگ خویش بود…
انقلاب کنونی، زمینه ی اتحاد بیش از پیش برای کردها را فراهم آورد.
سالها تلاش هایی برای اتحاد دموکراتیک در میان احزاب کرد، صورت گرفت، اما متاسفانه، برخی از احزاب کردی، به جای اهمیت برای اتحاد میان احزاب کردی، دست به ائتلاف با جریانهایی زدند که نه آلترناتیوی دارند و نه دموکراتیک و همخوان با روح زنانهی انقلاب هستند. در نتیجهی این تلاش، فرزندی به دنیا آمد که مدتها بود مرده بود! این راه که میرفتند به ترکستان بود! در این جو شدیدا تبلیغاتی و کمتر واقعگرایانه جنبش آزادیخواهانهی خلق کرد سعی داشت تا به دور از خطر افتادن به تلهی گزینههای محافظهکار و یا در مقابل آن خارجمدار، به بازگویی راهحلی واقعی دست زند. این تلاش سالهاست که در حال شکلگیری بود. حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) در طول سال های مبارزه و بویژه در دوران انقلاب ژن ژیان ئازادی، بر چند موضوع تاکید نمود:
۱- برای صیانت از ارزش های انقلاب چه باید کرد؟ چگونه می توان دستاوردهای مشترک انقلاب را ارتقا داد؟
۲- پیشاهنگی زنان ، رمز موفقیت انقلاب است، از همین رو باید نقش پیشاهنگی زنان را در تمامی عرصه ها، مطرح گشته و به کاستی های موجود در این باره، بخوبی اشاره گردد.
۳- اتحاد با نیروهای کرد و سایر خلق ها در ایران «آذری، بلوچ، عرب، ترکمن، گلیک، مازنی، تات و تالشی و فارس» باید مبنای مبارزه و طرح نظام آلترناتیو باشد. برای رسیدن به این هدف، فعالیتی مستمر در راستای سازماندهیِ جامعه، لازم است. حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) سالهاست که در این باره فعالیت نموده و تاکید ورزیده که برای تداوم انقلاب و تحقق این نکات، سازماندهی جامعه و حضور در میان مردم ضروری است. بدون شک، تکیه بر دولت های خارجی، برای تداوم انقلاب، راه به جایی نمی برد. اگر قدرتهای خارجی، بر اساس حقیقت انقلاب، عمل میکردند، افرادی همچون اسدالله اسدی را به ایران تحویل نمیدادند. بنابراین تکیه بر نیروی واقعی جامعه، میتواند یک انقلاب را به پیروزی برساند. دولتها، هیچ گاه از منافع خود برای جامعه چشمپوشی نمیکنند. نظام دولت-ملت در جهان یک زنجیره بوده و درصورت از دست دادن حلقهای، زنجیر معیوب گشته و طبیعتا کل نظام این قدرت و اقتدار به خطر میافتد. فروپاشی هر دولت-ملتی برای نظام جهانی بهمین معناست!
بنابراین بایستی بجای تکیه بر نیروهای دیگر، به پتانسیل جامعه رجوع نمود و به سازماندهی آن پرداخت. سازماندهی جامعه و تلاش جهت سازماندهی نیروهای داخل و خارج از کشور در چارچوب داد و ستد دیپلماتیک. از این نظر تمامی تلاشها جهت برگزاری جلسات و کنفرانسها و کنگرهها ارزشمند هستند.
از آغاز انقلاب تا کنون، سمینارها و جلسات مختلف بسیار برگزار گشته است. در بخشی از این کنفرانسهای مرکزمحور عموما اتنیکها و خلقها به کناری گذاشته شدند و به نوعی انکار گردیدند اما اخیرا دو کنفرانس برگزار شد که برخلاف این جریان بود. کنفرانسی مختص به نیروهای و احزاب شرق کردستان و کنفرانسی نیز جهت پیشبرد دیالوگ میان تمامی نیروهای ایرانی که کمنظیر و حتی از برخی جوانب بینظیر بود. اگر چه پیشترتر، برخی سازمان ها کنفرانس هایی را برگزار نمودند، اما قادر به گردهم آوردن تمام تنوعات و تفاوتمندی های ایران نگشتند. در کنفرانسهای اخیر اما زمینهای دموکراتیک ایجاد گردید، که همگان قادر باشند عقاید، دیدگاهها و پیشنهادات و پروژههای خود را ارائه دهند. نکته ی حائز اهمیت این بود که تاکنون زمینهای فراهم نشده بود که تمامی ساختارها و نیروهای کردی و ایرانی انتقادات خویش نسبت به همدیگر بر زبان رانده و به یکدیگر گوش فرا دهند. کنفرانس ۱۳-۱۴ ماه می در استکهلم، زمینهی بحث و گفتگویی دموکراتیک را میان نیروهای کردی ایجاد نمود و کنفرانس برگزار شده در ماه ژوئن در پارلمان اروپا، این بحث و گفتگو را به سراسر ایران بسط داد. مشخص گردید. این دو کنفرانس به نوعی به تمرین گفتگو و دموکراسی مبدل گردیدند. همچنین در این کنفرانسها ثابت شد که اگر نیروهای اتنیکی متحد شوند، می توانند زمینهی اتحاد در سراسر ایران را نیز فراهم آورند. همچنین تأثیر ناشی از توافق ضمنی کردها نیز نشان داد که چه نیروی شگرفی در ایجاد اتحاد سراسری در ایران دارند!
در تاریخ ۱۳ تا ۱۴ مه، کنفرانسی به همت «کمیتهی دیالوگ شرق کردستان» با شعار «انقلاب ژن ژیان ئازادی در آینده شرق» در سوئد برگزار شد. بسیاری از زنان، شخصیتها، سازمانها، بخش عمده ای از احزاب شرقی، روزنامه نگاران و… شرکت کردند و مشکلات کنونی به صورت جامع مورد بحث و بررسی قرار گرفته و برای تحلیل صحیح انقلاب و انجام رسالت کنونی، بحثهای فراوانی صورت گرفت. در روز اول این کنفرانس به سه پنل برگزار شد و در روز دوم، کنفرانس به دور از انظار رسانهها ادامه یافت و بیشتر به مسئله ی کمبودها، انتقاد و خود انتقادی در راستای پیشاهنگی هر چه بهتر و بیشتر، پرداخته شد. بحث مفصلی در باب پیشروتر بودن جامعه نسبت به نیروهای مدعی پیشاهنگی صورت گرفت. برای کمتر نمودن فاصله مذکور، بحث های فراوانی صورت گرفت. انتقاداتی که مطرح شده نشان دهنده این واقعیت است.
از طرفی دیگر روز ششم ماه ژوئن میلادی کنفرانسی به پیشاهنگی پلتفرم دموکراتیک ایران، در پارلمان اروپا، تحت عنوان «ایران در آستانهی سرکوب یا انقلاب»، با حضور بسیاری از شخصیت های سیاسی، روشنفکران، روزنامه نگاران، تشکل های کارگری، نمایندگان پارلمان اروپا، احزاب کرد، بلوچ و آذری و جامعه ی زنان آزادشرق کردستان« کژار»، در بروکسل برگزار گردید. این همایش، بسیار مهم و امیدبخش بود. از سوی دیگر، برگزاری این کنفرانس، پیامی بود به صاحبان اذهان ارتجاعی که راهکار تمام مشکلات و راه رسیدن به آزادی را در خارج از جامعه و در حوزهی داد و ستدهای دیپلماتیک جستجو می کنند. اما در نگاهی به این کنفرانسها میبینیم که این قدرت پویای انقلاب است که میتواند سازمانها و نمایندگان مختلف را گرد آورده و پیشنهادات و پروژههای گوناگون را ارائه دهد. بهترین کار این است که هدف از برگزاری چنین کنفرانسهایی، سازماندهی فعالیتهایی از این دست در داخل ایران باشد. در این کنفرانس باردیگر ثابت شد که نیروهای آزادیخواه و دموکراسی طلب چه کسانی هستند و چگونه میتوان آسیاب انقلاب را با آبی پایانناپذیر گرداند!
در طول این دوران و اندکی نیز در این کنفرانس حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) پروژهی خویش را تحت عنوان جامعهی آزاد و دموکراتیک شرق کردستان (کودار) و درونمایهی نظری «ملت دموکراتیک» مطرح کرد. حزب ما بر آن اعتقاد است که نظام کنفدرالیسم دموکراتیک، نظامی است که می تواند تمام اجزای جامعه ی ایران را با تمام تفاوتمندی های شان را در برگیرد. در چنین نظامی، جامعه مرکز تصمیم گیری است. ملت دموکراتیک، بیان کنندهی حضور غنای فرهنگی- ملی و مذهبی میباشد. شاید برخی از دموکراسی صحبت به میان آورند، در مورد اصول، پایههای اخلاقی و ابعاد دیگر دموکراسی غیرمستقیم سخن بگویند، اما دموکراسی مد نظر ما، دموکراسی مستقیم است. یعنی سیاست دموکراتیک عبارت است از حضور و مشارکت مستقیم جامعه در امر سیاست. چرا که سیاستی که تنها در حوزهی دولتی محصور شده باشد، به تنظیم امور جامعهی بالادست و یا بخش بالادست جامعه میپردازد و به امور مردم رسیدگی نمینماید! برای خارج ساختن واژه «دموکراسی» از دست موضع قدرت و دول حاکم، باید بازتعریف گردیده و بر مسائل جامعهی فرودست تطبیق داده شود و آنگونه به آن جامهی عمل پوشانده شود. آن نوع از سیاست و دموکراسی که ما از آن صحبت میکنیم میتواند دموکراسی رادیکال باشد، یعنی جامعه باید در سیاست شرکت کند و اراده خود را در مکان های ضروری با یک ارادهی دموکراتیک دخیل نماید. این، همان تعریف خط سوم، خط مردمی و خلقی است.
یکی از نکات اصلی در کنفرانس برگزار شده در پارلمان اروپا، موقعیت نیروهای کرد بود که نه تنها برای جامعه کرد، بلکه برای تمامی شرکت کنندگان در کنفرانس نیز از اهمیت خاصی برخوردار بود. زیرا کردستان جایگاه مهمی در جغرافیای ایران دارد و از نظر اجتماعی نیز نقش تاریخی دارد. اگر در کردستان اتحاد صورت گیرد، از نظر سیاسی، اجتماعی و مذهبی برکل ایران تاثیر خواهد داشت. البته که تاکید بر اهمیت تاریخی کردستان، به معنای نفی اهمیت مناطقی همچون بلوچستان، آذربایجان و … نیست. اما حل مسئله ی کرد، در منطقه بسیار مهم است. اگرچه دموکراتیزه شدن ایران، تنها با حل مسئله ی کرد ممکن نیست، اما زمینه ی دموکراتیزه نمودن آن را فراهم می آورد و توانایی و پتانسیل پیشاهنگی مبارزات را دارد. مبارزات کردها و مبارزات حزبمان حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، تنها مختص به خلق کرد نیست و در راستای آزادی تمام خلق های ایران است. از همینرو پاسخگویی به انتظارات، مطالبات و پیشنهادات مطرح شده در کنفرانس، از وظایف ماست. یکی از موضوعات مطرح شده در کنفرانس، انجام فعالیت های مشترک میان احزاب کردی در شرق کردستان بود، حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) در این راستا همواره فعالیت نموده و پیشنهاداتش را ارائه داده است. اتحادی که باید بین احزاب صورت بگیرد، نمیتواند تنها بر اساس منافع تنها گروه، حزب، خانواده و یا فرد خاص باشد! این اتحاد بر مبنای حیات مشترک، آزادی زنان، اصول دموکراتیک، اخلاقی و مطالبات ملی بوده و قطعا مسائل اکولوژیک و زیستمحیطی در آن فراموش نگردند. حضور هر یک از افراد در این کنفرانس، به معنای قبول مسئولیت در قبال روند حساس و تاریخی کنونی است. دشمنان خلق کرد، بویژه حاکمیت مردمحور و پیرسالار ایران، هر روز احزاب کردی را مورد حمله قرار می گیرد، زنان را با شکنجه های روحی و جسمی مواجه میسازد. اعدامِ جوانان روز به روز بیشتر می شود، در چنین وضعیتی، اگر اتحاد صورت نگیرد، دشمن تمام نقشه ها و برنامه هایش را در راستای تفرقه و تضاد فزونی می بخشد. در چنین فضایی است که موضع و برخورد قوی احزاب کردی، دستاوردهایی را بهمراه خواهد داشت!
آنچه که باید بیشتر مد نظر قرار میگرفت!
کنفرانس به ابتکار عمل پلتفرم دمکراتیک ایران برگزار شد. علی رغم نکات قوت کنفرانس که از آن بحث به میان آمد، پرداختن به نواقص و کاستیهای آن نیز حائز اهمیت است. زنان در هر دو کنفرانس اخیر حضور یافتند، اما بایستی حضورشان پررنگتر گردد. از طرف دیگر مشاهده نمودیم که اکثرا نمایندگان تمام احزاب و سازمان ها مردان بودند، که جای انتقاد دارد. در کنفرانس پیشنهادی مبنی بر تشکیل هیئت زنان از سه حزب شرق کردستان ارائه گشت که صد البته موضوع بسیار مهمی است که باید برای آن تلاش به خرج داد. حزبمان، حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) با سیستم ریاست مشترک مدیریت میشود. جامعهی زنان آزاد شرق کردستان (کژار) نیز سازمانی مختص به زنان است که تجارب بسیاری را طی سالها مبارزه کسب نموده است. حزبمان و سازمان زنان آزاد شرق کردستان طی سال ها مبارزه، توانستهاند در عرصههای مختلف به سازماندهی بپردازند. در این برههی حساس ، علاوه بر تشکیل هیئت زنان، برگزاری کنفرانسی مختص به زنان، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و شاید به رفع کاستی حضور زنان در پلتفرمهای بحث و گفتگو کمک نماید. از همینرو لازم است که مقدمات آن فراهم آید.
سال هاست که زنان در سراسر کردستان، مبارزه نمودند و با پیشاهنگی شان در عرصه های مختلف، توانستند تغییرات بسیار مثبتی در روند فکری و ذهنیتی جامعه ایجاد نمایند. البته که مبارزات زنان تنها به زمان و مکان خاصی محدود نمانده است. در سراسر خاورمیانه و جهان، مبارزین زن بسیاری جانفدایی نمودند تا سایهی ظلم و اقتدار از سر جامعه برداشته شود. همانگونه که سال گذشته، زنان خاورمیانه در تونس گردهم آمده و به بحث و گفتگو پرداختند و در شهر برلین نیز کنفرانس جهانی زنان را برگزار نمودند، زمان آن فرا رسیده که زنان شرق کردستان و ایران گردِ هم آمده و از آینده ی جامعه ای دموکراتیک و آزاد بر محور مادران و زنان سخن بگویند. دولت ها در باتلاق مردسالاری فرو رفتهاند، پس انتظاری نمیرود که راهکارهای مورد نظرشان، راهکارهایی مفید و واقعی برای مسائل زنان باشد، این زنان هستند که خود راهحل عادلانهای را طراحی کرده و ارائه دهند. آنان صاحبان اصلی انقلاب اخیر بوده و هم آنان هستند که باید یکی از تصمیمگیرندگان اصلی و در رأس نیروها و اقشار تصمیمگیرنده باشند.
موضوع دوم قابل انتقاد، عدم حضور هنرمندان در کنفرانس بود. همانطور که میدانیم، در طول هشت ماه گذشته، آثار هنری بسیاری خلق گشتند. در طول این هشت ماه، هم هنرِ انقلاب متولد گشت، هم هنر، پروسهی انقلاب را توسعه بخشید و به آن روح دمید. البته که هنر انقلاب را نمیتوان تنها به یک ملت، کشور و طبقه محدود دانست! در جریان انقلاب ژن ژیان ئازادی، آثار هنری فراوانی به زبان های مختلف جهان، خلق گردید. هنر، واقعیت انقلاب ِ ژن ژیان ئازادی را بیان کرد. هنرمندان در ترویج انقلاب، نقش مهمی داشتند. آنان موضع خود را نشان دادند و بسیاری از آنان به دلیل مواضع خود اخراج گشتند. اگر نقش فرهنگ و هنر لحاظ نشود، خلا بسیار بزرگی پدید خواهد آمد. به عنوان مثال، اگر سیاست دموکراتیک به عنوان یک فرهنگ در نظر گرفته نشود، نمی تواند اجتماعی شود. بنابراین هم حضور هنرمندان و بیان نظرات توسط آنان و هم ارائهی راهحلهای زیبایی شناسانه-اخلاقی از طرف آنان صحیحترین کاری است که در هر کنفرانسی باید بدان عمل شود. همچنین برگزاری جلسات و کنفرانسهایی مختص به هنرمندان نیز خواهد توانست به پیشبرد شیوهی عمل انقلابی کمک نماید.
هر دو کنفرانس برگزار شده در ایجاد اتحاد و انجام فعالیت های مشترک بسیار خوب عمل نموده و تمرینی گشتند برای طرح و اجرای فعالیتهای مردمی و نه قدرتمحور جهت پیشبرد انقلاب. گام های بسیار مهمی در این راستا برداشته شد و بدون شک نمیتوان تنها به این گردهمایی بسنده کرد. اتحاد خلق ها و انجام فعالیت های مشترک، غیر قابل انکار است و زنان در این راستا نقش پیشاهنگی را برعهده خواهند گرفت. جای دارد در این میان از مادران داغداری سخن به میان آورده شود که فرزندان خویش را به انقلاب تقدیم نمودند. آنان هم بعنوان زن مورد ستم بوده و به دادخواهی پرداختند و هم تمامی هزینهها متوجه آنان بود که حاصل عمری از تلاش برای تربیت فرزند را تقدیم راه آزادی و دموکراسی و انسانیت نمودند. بدون شک هر فعالیت دموکراتیک و مبارزاتی پاسخی خواهد بود برای مادران صاحب موضع انقلابی و دسترنج مادی و معنوی. به امید روزهای آزاد…
ژن، ژیان، ئازادی…