جامعه در حال تمرین انقلاب دمکراتیک بزرگ است

9 بهمن, 1401

تحلیل سیاسی – کودار

با تداوم اعتراضات خلق به انحاء مختلف بویژه در بلوچستان، انقلاب «ژن، ژیان، آزادی» کماکان استمرار دارد. رژیم حاکم با تشدید فشارها از طریق بازداشت‌، زندان، شکنجه، تجاوز و اعدام، برای مهار انقلاب با توسل به راهکارهای قهرآمیز می‌کوشد. حاکمیت فاشیستی تمامی نهادها و قوای خویش خاصه مجلس، قوه قضائیه و نیروهای نظامی و امنیتی را برای سرکوب کامل بسیج نموده اما این میزان از خشم و نفرت رژیم برای مهار انقلاب خلق‌ها تأثیرگذار واقع نگشته. این وضعیت به تنش‌زایی در سیاست خارجی هم منجر شده و اثبات شد به میزانی که خیابان زنده و پویا باشد، اجماع جهانی برضد رژیم فاشیستی و شوونیستی هم گسترده‌ترمی‌گردد. بی‌شک انقلاب برای آغاز یک فاز جدید‌تر و پویاتر در حال تمرین است.

جامعه، محور است نه فرد وکالتی

آنچه شفاف و محرز است، ظهور و وقوع و تطور انقلاب در بطن جامعه و با تعیین‌کنندگی در حضورهای خیابانی است، لذا در خارج از کشور نه بلکه در داخل و توسط خود توده‌های مشارکت‌جوی جامعه و با اراده و خواست دمکراتیک آنها تعیین‌ می‌گردد. خصوصیت انقلاب «ژن، ژیان، آزادی»‌ این است که خلق‌محور است نه فردمحور. لذا هر گروه و جریانی ولو بخشی از اپوزیسیون، بخواهد محوریت خلق در انقلاب جاری را سلب و نفی کند، از دایره انقلاب خارج گردانده می‌شود. حذف جامعه از طریق تلاشهای مذبوحانه خارج از کشور یعنی تیشه‌زدن به ریشه انقلاب. در انقلاب جاری چون خلق نیرومندانه در جریان عمل انقلابی در خیابان و محل کار قراردارد، طرح مقولات تضعیف‌کننده چون وکالت‌دادن به معنای انتقال مرکز مدیریت انقلاب از داخل به خارج و تفویض آن به یک شخص است. اپوزیسیون خارج کشور تنها می‌تواند پشتیبان باشد نه مصادره‌کننده.

بخشی از اپوزیسیون و رژیم، تمامیت ارضی را تهدید اعلام‌می‌کنند

مقوله تمامیت ارضی برای حاکمان ریشه در ترس از تجزیه دارد لذا آن را شدیدا مطرح می‌سازند. ایجاد ترس و تهدید از طریق طرح موضوع تمامیت ارضی و تجزیه‌طلبی، در فاز کنونی انقلاب در ضدیت با اصول و ماهیت خلق‌هاست، زیرا ملیت‌های ایران در جریان انقلاب ۵۷ تاکنون بارها امتحان عدم‌تجزیه‌طلبی را پس‌داده‌اند. مشخص است که طرح‌کنندگان قضیه تمامیت ارضی، با این ترفندها به دنبال هوس‌های تمامیت‌خواهی قدرت‌طلبانه خویش هستند. خود را از خیزش و خیابان کانونی‌تر جلوه می‌دهند. با این اقدامات، به نیروی جامعه برای تمرکز بر حضور خیابانی و پیشبرد شیوه سازماندهی نوین در فاز جدید قیام، ضربه می‌زنند. همچنین برخلاف موضوعات جنجال‌برانگیزِ «خطر تجزیه تمامیت ارضی»، در داخل ایران به موجب کثیرالملله‌بودن کشور، حقوق ملیت‌ها بیشتر برجسته گشته. لازم است بجای ترس از تجزیه، بر امر اعاده حقوق پایمال‌شده ملیت‌ها تمرکز شود. حتی فراتر از آن، باید جامعه و خیابان بیاندیشد که کدام شیوه، فرم و نظام سازماندهی سیاسی و اجتماعی برای رعایت حقوق ملیت‌ها و اتحاد کشور مهم است. انقلاب از پایین و در بطن جامعه رخ می‌دهد نه از بالا و با سلطه یک شخص. نه از بالا تعیین می‌شود و نه با وکالت‌دادن فردگرایانه پیش‌خواهد رفت.

دولت‌- ملت؛ فدرالیسم؛ کنفدرالیسم

به دلیل وجود چندین ملیت بزرگ و تاریخی در جغرافیای ایران و شرق کردستان و مختلط‌شدن ملل در دهها شهر کوچک و بزرگ، تعیین مرز جغرافیایی در قالب نظام‌های دولت‌- ملت مرکزگرا، فدرالیستی که نیمه‌متمرکز است و کنفدرالی دمکراتیک که غیرمتمرکز می‌باشد، اهمیت بسیار زیادی یافته. همگان به‌عینه می‌بینند که غیر از حزب حیات آزاد کردستان(پژاک) و جامعه دمکراتیک شرق کردستان(کودار) که به سیستم غیرمتمرکز کنفدرالی می‌اندیشند، هر دو نظام دولت‌- ملتی و فدرالیستی، متمزکز هستتند و پاسخگوی تنش‌ها و تضادهای ملیت‌ها و خلق‌ها در مناطق مختلط نیستند. به دلیل عدم‌پاسخگویی دو نظام دولت‌- ملتی و فدرالیسم بوده که جامعه ایران از دوران مشروطه تا به امروز در ایجاد یک نظام غیرمتمرکز موفق نگشته است. انکار این موضوع شفاف هم به معنای گمراه‌ساختن جامعه از توجه به حقیقت می‌باشد. خلق‌های آذری – کورد، آذری – گیلک، آذری – فارس، کورد – عرب و بلوچ – فارس دهها شهر مختلط و مشترک دارند که تاریخ اثبات کرده مدیریت آنها از طریق نظام‌های دولت‌- ملتی متمرکز و فدرالی نیمه‌متمرکز که شدیدا دولت‌گرا و قدرت‌گرا است، غیرممکن خواهدبود. لذا پس از گذشت صدسال، ارمغان کنفدرالیسم دمکراتیک برای خیزشگران خلق‌ها و ملیت‌های متکثر در خیابان، بسیار ارزنده و نجات‌دهنده می‌باشد. بنابراین خواست خیزشگران سراسر ایران با اعلام همبستگی همه ملیت‌ها، به خط‌سوم کودار و سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک نزدیک‌تر و همخوان‌تر است. آذری، کورد، بلوچ، فارس، گیلک – مازنی و عرب تنها با تاسی به کنفدرالیسم و گرایش خط سومی می‌توانند از خطر محتمل اختلاف و نزاع رهایی یابند. نظام و شیوه‌های مرکزگرایانه و فدرالیستی، دولتی و متعلق به بالا هستند نه جامعه ولی کنفدرالیسم برای اولین‌بار سیستم جامعه در موازات با دولت و حکومت است لذا خط سوم می‌باشد. جامعه تاکنون از سیستم خاص خود برخوردارنبوده. انقلابی که خارج از نظام حاکم و اپوزیسیون مرکزگرا خود را برمی‌سازد، خط سومی است و انقلاب «ژن، ژیان، آزادی» همان خصوصیات را داراست. انقلاب وقتی حقیقی‌است و رخ‌می‌دهد که خیزشگران خیابان خود را از قیود سلطه دولت – حکومت و اپوزیسیون مرکزگرای شوونیست نجات داده و نیروی خویش را در همه شهرها و مناطق شکل‌دهد.

تضادها و رقابت‌های سیاسی نیروهای اپوزیسیون ملیت‌های ایران و شرق کردستان در حال حاضر اثبات می‌کند که طرح موضوعات پرستش‌گرایانه «ملت، پرچم، زبان، دین، مذهب، وطن، تاریخ، گرایش ایدئولوژیک سیاسی لیبرالی و چپگرا و غیره» و تعیین جبری آن موضوعات بعنوان معیار ایجاد نظام سیاسی – اجتماعی نوین، در سطح ایران و جهان جنگ‌افروز و نافی صلح و همبستگی ملیت‌ها بوده. امروز چون آن معیارهای تشدید اختلاف و خصومت به بن‌بست رسیده و با ویژگی کثیرالملله‌بودن ایران در تضاد است، پس کنفدرالیسم دمکراتیک بخاطر دخالت‌ندادن آن معیارها در ایجاد نظم نوین، بهترین گزینه و شانس برای تمامی ملیت‌های ایران می‌باشد. نیروهای اپوزیسیون مرکزگرا و فدرال‌خواه قصددارند خودشان از بالا تعیین کنند که مرز جغرافیایی و تقسیمات آن و تصاحب شهرهای چندملیتی چگونه باشد، لذا به خواست و اراده انقلاب ژن، ژیان، آزادی که خواهان همبستگی و برابری ملیتهاست، احترام نمی‌گذارند. در دوره کنونی خیزشها بر این تضادهایی که خود ایجادکرده‌اند، سرپوش می‌گذارند و به پس از تغییر رژیم محول می‌نمایند. ولی این وظیفه خیزشگران همه‌ ملیت‌ها در خیابان است که همین امروز در بطن خیابان به پذیرش معیارهای خصومت‌ساز اجازه ندهد.

دمکراسی

تمرکز بر مفهوم دمکراسی برای ایران در سال جاری محوری گشته. دمکراسی یعنی تصمیم جمعی نه فردی. دمکراسی حتی به معنای خواست اکثریت هم نیست و لزوما هم‌پیمانی، اتحاد و ذهنیت و تصمیم مشترک جامعه می‌باشد. پس وکالت‌دادن و تعیین از بالا و سپردن تصمیمات جامعه چندده‌میلیونی خیزشگر به یک فرد، در تضاد با اصول سیاست دمکراتیک است.

سرکوب اقشار، توده‌ها و اصناف

شهدای انقلاب «ژن،‌ ژیان،‌ آزادی»، مجروحین، زندانیان، محکومین به حکم ضدانسانی اعدام خاصه زنان خیزشگر ارزش‌های اصیل انقلاب خلق‌ها هستند. اعدام چهار خیزشگر و صدور حکم برای دهها مبارز زندانی، بازداشت علمای دینی معترض، گسترش عمل تجاوز در زندان‌ها و اذیت و آزار روزانه شهروندان در خیابان توسط مأمورین گماشته‌شده و تهدید و ارعاب جامعه، خیزشگران خیابان را وارد دوره تجدید قوا و تمرین برای متنوع‌ساختن شیوه‌های سازماندهی نموده. فاز جدید انقلاب با پیشتازی و سرزندگی خلق بلوچ، در تلاش برای ایجاد شیوه‌های جدید سازماندهی و تغییردادن ذهنیت فرسوده نیروهای فشار می‌باشد. تنها راه جامعه خیزشگر و رنج‌کشیدگان خیابان، تغییر بنیادین ذهنیت است. خط اصلی جامعه، خط‌سوم کنفدرالیسم دمکراتیک است که در مصاف با خط نظام فاشیست حاکم و اپوزیسیون مرکزگرای سلطه‌طلب قرارگرفته.

تنها راه، خیزش دمکراتیک است

پس از گذشت چهار ماه از خیزش انقلابی، زنان، کارگران، روشنفکران، هنرمندان، جوانان، اصناف و توده‌ها و اقشار مختلف جامعه بدون هیچ‌ شک‌وتردیدی به تحولات بنیادین قطعی می‌اندیشند. ردوانکار این خواست معطوف به اراده جامعه، یعنی اعلام جنگ علیه آن. بنابراین چون تمامی جامعه با تنوعات و تکثر ملیتی خویش درگیر تحقق انقلاب است، عقب‌نشینی از آن به معنای ورود به یک دوره بحرانی بزرگتر خواهدبود و جامعه ایران کاملا متوجه این خطر هست. رژیم نیز ناچار به پذیرش مطالبات دمکراتیک خلق‌هاست. جامعه در حال تمرین انقلاب دمکراتیک بزرگ است. با حضور همه اقشار و توده‌ها، این انقلاب بطور قطع با تمرین مداوم دمکراسی و همگرایی می‌تواند به نتایج گوهربار برسد.

مرتبط با این پست
پربیننندەترین‌های اخیر
آخرین‌ها بەروزرسانی‌ها

کودار (جامعــه ی دموکراتیــک و آزاد شرق كوردســتان)، نظامی کنفدرال اجتماعی مبتنی بر حق تعیین سرنوشت ملت‌ها به دست خودشان اســت. دموکراسی، آزادی زن و زندگی محیط‌زیست‌گرا را مبنا قرار می‌دهد. نظامی غیردولتی بوده و سازمان‌دهی اجتماعی‌سیاسی، فرهنگی و دموکراتیک جوامع را مبنا قرار می‌دهد.