عصر مدرنیتهی کورد – بخش اول
3 تیر, 1395واضح و مبرهن است که امروزه در خاورمیانه حیات سیاسی و سیاست به شیوهی گذشته میسر نیست. تغییر و تحولات بر روی هر کسی تحمیل میشوند. این حقیقتی است که نتیجهی جنگ و درگیری عمیقی است که سرتاسر خاورمیانه را در برگرفته است. جنگی که به نوعی میتوان جنگ جهانی سوم عنوان نمود.
قبلاً مرکز این جنگ کشورهای عربی بود، اما وقایع روژآوا و جنوب کوردستان این حقیقت را واضحتر مینماید که این جنگ به مرکزیت خاورمیانه در جریان است. علل آن هم بسیار مشخص است. کوردستان از لحاظ ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک به نحویست که هر کسی بر این منطقه تسلط داشته باشد؛ میتواند در خوارمیانه پیروزی را به دست آورد و جایگاه خویش را مستحکمتر نماید. به همین دلیل به صراحت میتوان اذعان داشت که جنگ کوردستان، سرنوشت تمامی دول و اقتدارخواههای منطقه و سرنوشت تمامی استعمارگران و حتی سرنوشت تمامی خلقهای منطقه به ویژه خلق کورد را مشخص مینماید. بنابراین تغییر و تحولات منطقه میتوانند تاثیرگذار باشند.
توان و نیروی سراسر خلق کورد در منطقه و موقعیت سیاسی خلق کورد در روژآوا و جنوب کوردستان، فرصتی طلایی را آفریده است. این فرصت و شانس با تلاش و مبارزهی خلق کورد بهدست آمده است. نه خودبهخود به جود آمده و نه از طرف کسی هدیه دادهشده است. بنابراین وقتی سخن از وضعیت بحرانی منطقه به میان میآید، لازم است که هم فرصتها و تهدیدها را برای خلق کورد در نظر بگیریم.
قبل از هر چیز لازم است که خلق کورد یک استراتژی دموکراتیک را به عنوان استراتژی مبنا در نظر بگیرد. به وسیلهی این استراتژی، دموکراسی و دموکراتیکبودن را توسعه دهد. در مقابل انکار و استعمار بیایستد و در مقابل تهدیداتی چون نسلکشی از خود محافظت نماید. این نکات را میتوان پیششرطهایی عنوان نمود که توسط آنها خلق کورد بتواند به هویت و ارزشهای راستینش، به فرهنگ و زبان و همچنین به سیاستی دموکراتیک دست پیدا کند و به مانند خلقی آزاد از حیاتی آزاد برخوردار باشد.
امروزه در خاورمیانه، سه جبهه یا ذهنیت باهم در حال نزاع و درگیری هستند. اولین ذهنیت، نمایندگان مدرنیته یا تمدن سرمایهداری هستند که نیروهای هژمونیک جهانی و دولتهای سرمایهداری جهان مانند دول اروپایی و آمریکا، پیشگامان این خط فکری به شمار میآیند. دومین ذهنیت، سیستم دولت-ملتهای محافظهکار منطقهای هستند؛ که ایران و ترکیه و سوریه و کشورهای عربی نمایندگان اصلی این طیف هستند. در مقابل هر دوی اینها ذهنیت، تفکر مدرینتهی دموکراتیک قرار میگیرد؛ که امروزه در خاورمیانه، خلق کورد نمایندگی آن را برعهده دارد. هر چند این احتمال وجود دارد که این جنگ و درگیری در خاورمیانه، جنگی طولانیمدت باشد و بیشتر از ده سال دیگر به طول انجامد؛ اما نیروی برنده، آیندهی خاورمیانه را رقم میزند. به همین دلیل هر کسی میخواهد که برندهی میدان باشد؛ چراکه بازنده، از بین خواهد رفت. سیستم دولت-ملت که امروزه در خاورمیانه موجودیت دارد، بیش از این نمیتواند راهحل خروج از بحرانها باشد، حتی میتوان به صراحت اذعان داشت که منشاء تمامی مشکلات خاورمیانه همین ذهنیت و سیستم دولت-ملت موجود است.
ایران و شرق کوردستان
بحرانهای خاورمیانه هر نتیجهای داشتهباشد، بدون شک بر روی وضعیت ایران تاثیرگذار خواهد بود. ایران بیشتر از این نمیتواند خارج از این تحولات باقی بماند. بنابراین اهمیت نقش خلق کورد در منطقه و به ویژه در شرق کوردستان، بیش از پیش برجستهتر خواهد شد. حکومت ایران سعی برآن دارد که خلق کورد را به سمت خویش جذب نماید.
حکومت ایران خواهان آن است تمامی خلق کورد را به سمت خود جذب کند؛ اما به شیوهای توامان خواهان حل مسئلهی کورد نیست و حقوق طبیعی خلق کورد را قبول نمیکند. نکتهی قابل توجه این است که مخالفان ایران نیز همان نگرش را نسبت به خلق کورد دارند و آنها نیز نمیخواهند که کورد را به مثابهی یک ملت و خلق قبول کنند و نمیخواهند که مسئلهی کورد حل گردد. به همین دلیل خلق کورد نمیتواند این نوع نگرش را نیز بپذیرد و در این طرف معادله جای گیرد؛ چراکه دقیقاً به مثابهی یک انتحار سیاسیست.
در چنین وضعیتی خلق کورد در شرق کوردستان، نمیتوانند در این جنگی که در خاورمیانه در جریان است، نقش قربانی داشتهباشند. نمیتوانند به مانند یک جبهه در مقابل جبههای دیگر قرار گیرند. خلق کورد در خارج از هر دو خط فکری و یا این دو جبهه قرار دارند؛ خط سوم را اساس مبارزات خویش قرار دادهاست. لازم است که خلق کورد در جنگ مذهبی و جنگ دولتهای دخالتی نداشته باشد و به وسیلهی برای این جنگطلبان تبدیل نشود. بنابراین لازم است که به ویژه در شرق کوردستان، فرمول کنفدرالیسم دموکراتیک خلقهای ایران و مدل خودمدیریتی دموکراتیک، بنمایهی تلاش و مبارزه باشد و جهت نیل به این مهم که آزادی، دموکراسی و عدالت را بههمراه دارد، اصرار ورزند.
هر شخص و جبههای میخواهد که خلق کورد را به سمت خویش جذب نماید تا در این مبارزه و درگیریها بتواند توازانات را در اختیار خود داشتهباشد. دلیل این بسیار مشخص و واضح است؛ چراکه خلق کورد نقشی اساسی در تعیین نتیجه دارد و هر طرفی که بتواند خلق کورد را جذب کند، برندهی میدان خواهد شد و دیگری را تضعیف کرده و از بین میبرد. خلق کورد نه میتواند و نباید یک استعمارگر به دیگری ترجیح دهد؛ بنابراین این نکته اهمیت بهسزایی دارد که خلق کورد، خویش را از دایرهی این پروژه و برنامههایی که دولتها در حال اجرای آنّها هستند،خودش دور نگهدارد. به همین جهت بایستی خلق کورد دارای سیاستی مستقل و ارادهای آزاد باشد. بایستی خلق کورد در شرق کوردستان در این مرحله، هم مبارزات و تلاشهای سیاسی و دموکراسیخواهانهی خویش را گسترش دهند و هم اهتمام به خرج دهند که با تلاش بیوقفهی خویش ذهنیت و نگرشی دموکراتیک، در جامعه ایجاد نمایند. بایستی وعدهوعیدهای دولت را باور نکنند و منتظر حل معضلات و مشکلات از سوی دولت نباشند. خلق کورد در شرق کوردستان، باید بداند که هیج وقت دولت نه میخواهد و نه میتواند که خلقها را به سوی آزادی سوق دهد و مشکلاتشان را به شیوهای بنیادین حلوفصل نماید؛ چراکه کاراکتر و مشخصهی دولت است که این معضلات را به وجود آوردهاست. به همین دلیل خلق کورد بایستی به شیوهای خودویژه تلاشها و مبارزات خویش را گسترش داده و با این تلاش آزادی را برای آیندهی خویش میسر گرداند.
پایان بخش اول