ژن ژیان آزادی؛ مسیر جدید یک انقلاب اجتماعی
29 ئایار, 2023بهار اورین
با توجه به کاراکتر اجتماعی انقلابهای سدهی حاضر، مهم است که در مورد اهداف، روش و ابزارهای موفقیت انقلاب صحبت نمود. در این بین، اهداف، روشها و ابزارهای موفقیت انقلابها متفاوت بوده است. به طور کلی، انقلابها به دنبال تغییرات عمده و ایجاد نظامهای جدید میباشند. هر چند نظریه و دیدگاه واحدی در مورد انقلاب وجود ندارد، لذا انقلاب برخاسته از ضرورت و نیاز به تغییر و عدم پذیرش و نفی شرایط موجود است. نیاز به تغییر، خود را از طریق فراگیر شدن بحران و وضعیت کائوتیک ایجاد شده توسط نظم موجود، نشان میدهد. وقتی ساختارمندی نظام موجود، معنای خویش را از دست میدهد و بحران تمامیّت یک نظام را دربرمیگیرد، کائوس اجتنابناپذیر میگردد. اما آنچه از پس کائوس برساخته میشود، لزوماً به معنای انقلاب هم نیست.
موارد بسیاری وجود دارد که سیستمهایی که به قدرت می رسند، همانند نظام قبلی و حتی بدتر عمل کردهاند. نمونهی بارز آن، انقلاب ٥٧ ایران است که در مدت کوتاهی، توسط محافظهکاران دینی، انقلاب سرکوب شد و یک نظام خودکامه و استبدادی برسرکار آمد. بنابراین، در مراحل پیش از انقلاب، فاکتور تعیینکننده، قدرت تاثیرگذاری و ایجاد تغییر است. نیروهایی که به بهترین شکل، سازماندهی شدهاند و دارای برنامه و استراتژی سازنده و شفافی هستند، و در نهایت سیستم جایگزین خود را توسعه میدهند، تاثیر خود را بر روند انقلاب خواهند گذاشت. انقلاب، بیانگر دگرگونی کیفی ساختار اجتماعی است و اگر این دگرگونی بر مبنای تقویت برابری، ارتقاء سطح آزادی و ساختار اخلاقی و سیاسی جامعه باشد، میتوان گفت کە از کاراکتر یک انقلاب اجتماعی، برخوردار خواهد بود. هر عصری، شرایط و سرعت تحولات اجتماعی خاصّ خود را داراست. کاراکتر انقلابهای این قرن، متفاوت است و لزوم تغییر نقش شخصیتهای انقلابی آن نیز، امری بدیهی است. استراتژی و هدف این انقلابها فراتر از سرنگونی کامل دولت؛ قدرت، طبقه، سرمایهداری و ایجاد یک نظم اجتماعی کاملا جدید را در بر میگیرد. این انقلابها به تغییر سبک زندگی و باورها نیز میپردازند. زیرا تمرکز قدرت صرفا بە یک نقطه معطوف نمیماند که بتوان آن را هدایت یا حذف کرد. قدرت از طریق روشها و ساختارهای متفاوتی، خود را بازتولید میکند. این واقعیت، نیازمند رویکردهای متنوع و جامعی برای رسیدن به اهداف انقلابی است.
با نگاهی به جنبشهای مردمی در سالهای اخیر، میتوان این مولفهها را مشاهده نمود. به ویژه تغییر نوع دیدگاه و به رسمیت شناختن حقوق زنان و خلقهای ستمدیده از مهمترین ویژگیهای این دوران، محسوب میشوند. جنبش “ژن ژیان آزادی” که هماکنون در ایران و شرق کردستان در حال جریان است، در حقیقت نمود بارز یک جنبش اجتماعی نوین است. اگرچه این جنبش در اعتراض به مرگ ژینا و قوانین حجاب اجباری آغاز شد، اما دامنهی آن بسیار وسیعتر و شامل اعتراض و قیام در برابر همهی اشکال ستم و تبعیض است. این جنبش موضعی رادیکال در برابر سلطهی جنسیتی، نادیدهانگاری هویتهای ملیتی و مذهبی، شکنجه، بیعدالتی و سایهی همیشگی مرگ در این سیستم است. زنان به عنوان بازیگران اصلی این جنبش، با شهامتی که در رویارویی با حکومت و نیروهای آن نشان دادهاند، در جهتدهی آن نقش مهمی ایفا کردهاند.
جامعهی ایران، تحت سلطهی یک نظام سیاسی و ایدئولوژیک بسیار ظالمانهای قرار دارد که در کارنامهی بیش از ٤ دهەی حاکمیت خود، جز فقر و فلاکت بیشتر، ارمغان دیگری برای مردم نداشته است. انباشت نارضایتیهای مردمی و ستم مضاعف رژیم ایران در طول این سالها و کاهش فواصل زمانی اعتراضات کارگری، معلمان و به ویژه زنان، زمینههای یک جنبش فراگیر دیگر را فراهم کرده است. قتل ژینا امینی، جرقهای برای شروع این جنبش گشت و با گذشت بیش از شش ماه، همچنان ادامه دارد. حاکمیت ایران، که توانایی پاسخگویی به مطالبات مردمی را ندارد، با تکیه بر زور و قدرت و رفتارهای فراقانونی، در صدد سرکوب این جنبش برآمده است. اما جنبش “ژن ژیان آزادی” که با کاراکتر منحصر به فرد خویش و حضور قوی و قاطع زنان در صحنهی مبارزه، از کنترل حکومت خارج شده است، همچون اکسیری جانبخش، نوید آزادی و زندگی، برای جامعهی ایران گشتە و این بار زنان با کنشی رادیکالتر وارد صحنهی مبارزات شدند. دستگاههای کنترل و نظارت در یک نظام توتالیتر، با وجود کارایی و اثربخشی خود، در کنترل کامل انسانها و مهار امیال و احساسات آنان، نمیتوانند کە موفق باشند، به ویژه اگر این میل، میل بە آزادی و برابری باشد. سرکوب و ارعاب هم به تنهایی کارکرد لازم را ندارد و این روند نیز در جنبش “ژن ژیان آزادی” قابل مشاهده است.
حضور پررنگ زنان در تمامی اعتراضات، نشان از عزم و ارادهی آنان در ایجاد تغییر در فرهنگ اجتماعی و سیاسی و کسب آزادی و حقوق از دست رفته است. بیشک، اهمیت حضور زنان در جنبشهای اجتماعی در ترسیم حیات سیاسی آنان در آینده و به تبع آن تمامی اقشار جامعه، نقش مهمی ایفا خواهد نمود. زیرا بدون حضور زنان و نقش غالب آنان در فرایند انقلاب، نمیتوان به هیچ جایگزین دموکراتیکی اندیشید. زنان با به جان خریدن تمامی خطرات و هزینههای سنگین این مرحله، همچنان در صحنه حاضرند. از سوی دیگر همراه شدن جنبشهای زنان و پیوند آن با سایر جنبشهای مدنی و اجتماعی، موجب تقویت متقابل شده است. بنابراین میتوان گفت یکی از خصلتهای بارز این جنبش ضرورت نقش زنان و پیشاهنگی آنان است و هر شخصیت، حزب، سازمان و ساختار سیاسی که در این پروسه ادعای نمایندگی مردمی را دارد، بدون جای دادن بە زنان در تمامی فعالیتهای این مرحله، نمیتواند در جامعه و به خصوص نزد زنان و جوانان دارای وجههای مشروع و دموکراتیک باشند. به همین دلیل لازم است بار دیگر بر خصلت زنانهی این جنبش تاکید نمود. چرا که بار معنایی و مفهومی این شعار بر محوریت زن و زندگی، استوار است و در نبود زنان آزاد به عنوان هویتی مستقل، نمیتوان به زندگی و آزادی دست یافت. این شعار فلسفهی گسستن بندهای اسارت و انقیاد زنان است. این اسارت تنها به “حجاب اجباری” محدود نیست و جلوهای از تمامی سیاستها و قوانین تبعیضآمیز بر بدن، کرامت و شخصیت زنان است. اصرار زنان در لغو این قانون، تلاشی جهت هموار نمودن زمینههای کسب سایر آزادیهای اجتماعی و فردی است. برداشتن حجاب و نافرمانی زنان در این مورد، تاکنون ضربات مهلکی بر ساختار ایدئولوژیکی حاکم فرود آورده و شکاف عمیقی در آن ایجاد نموده و موجب فروپاشی اقتدار مردسالارانهی حاکمیت موجود گشته است.
زنان ایران و شرق کردستان، دارای پیشینهای طولانی از مبارزه و مقاومت در برابر ستم چندگانه و سیستماتیک علیه حکومت استبدادی ایران هستند. این مبارزات باعث شده است تا بستری مستحکم برای زنان فراهم گردد و به آنان امکان دهد که در جنبش “ژن ژیان آزادی” نقش مؤثری ایفا کنند. قتل ژینا و پیرو آن، شروع این جنبش، فرصتی برای گفتگو و برجسته کردن مشکلات و سختیهای زنان در شرایط اجتماعی موجود در جامعه را فراهم ساخت. از سوی دیگر، این جنبش باعث شده که همهی اقشار مظلوم جامعه به میدان مبارزه بیایند و آگاهی و درک بیشتری نسبت به مسائل و تبعیضهای موجود در جامعه پیدا کنند. در نتیجه، فرهنگ سیاسی جدیدی به وجود آمده که باعث افزایش امید در جامعهی سرخوردهی ایران شده است. از سوی دیگر، برگزاری مراسم سوگواری شهدای جنبش و حضور پرشور مردم برای گرامیداشت یاد آنان، یکی از فاکتورهای مهم در تداوم جنبش “ژن ژیان آزادی” محسوب میشود. حضور مادران، زنان و دختران در این مراسم، تجسمی از این شعار به نمایش میگذارد. حضور بامعنا و ادای سوگند انتقام خون آنها و ادامهی راهشان مسیر جدیدی در این روند ایجاد نموده و موجب تقویت روحیهی جمعی گشته که همهی معترضین، فارغ از ملیت و جنسیت در این مراسم یک صدا و یک دل فریاد آزادی سردهند؛ که بیشک به عنوان دستاوردی بزرگ قلمداد میشود.
رژیم استبدادی ایران، که در برابر جنبش دموکراتیک “ژن ژیان آزادی” با وجوه بارزی چون نیل به عدالت و برابری، احساس خطر میکند، تاکنون با استفاده از خشونت، دستگیریهای گسترده و به ویژه اعدامهای مکرر در کردستان و بلوچستان، نتوانسته کە این جنبش را مهار کند. بنابراین، برای رسیدن جنبش “ژن ژیان آزادی” به مرحله انقلابی و دگرگونی بنیادین ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه، نیاز به همکاری بیشتر مردم کە تمامی اقشار را شامل گردد، وجود دارد. فراگیری جنبش، میتواند فاکتور مهمی در پیروزی نهایی آن باشد. روند این جنبش نشاندهندهی عدم بازگشت به گذشته است و تغییرات و دستاوردهای بسیاری در کنار تجارب جدیدی از زندگی سیاسی، کسب شده که همچنان نقطهی امیدی برای مردم ایران و به ویژه زنان محسوب میگردد. از سوی دیگر یک سازماندهی منسجم مردمی، نقش موثری در استمرار جنبش ایفا خواهد نمود. فاکتور مهم دیگر در نهایی شدن این روند، اتحاد و برنامههای مشترک در کنار تفاوتمندیهاست. هر چند در ماههای اخیر منشورهایی برای ایجاد یک ائتلاف و همگرایی منتشر شده است، اما اگر این منشورها فاقد اهداف مشخص و جنبههای دموکراتیکی ای باشند که پاسخگوی نیازهای مردم باشند، نمیتوانند جنبهی عملی پیدا کنند. بنابراین، برای موفقیت این ائتلافها و همگراییها، باید به تعریف دقیق اهداف و پاسخگویی به نیازهای مردم از تمامی اقشار جامعە، توجه داشت. اگر در روند این جنبش، فراز و نشیبهایی وجود داشته باشد، در نهایت امکان خاموشی کامل آن وجود ندارد و در مراحل بعدی، احتمالاً رادیکالتر خواهد بود. این برگرفته از این واقعیت است که مردم ایران و به ویژه خلقهای کرد، بلوچ و عرب، به دلیل هویت، زبان و فرهنگ خود، سالهاست مورد ستم، نادیدهانگاری و تحقیر قرار گرفتهاند. آنها دیگر تمایلی به بازگشت به شرایط غیرانسانی گذشته و تحمل ناعدالتی و ظلم را ندارند. موضع آنها در این پروسه، نشاندهندهی پویایی مبارزه و مقاومت در این مناطق است. با آغاز این جنبش، روح تازهای در روند مبارزات مردم کوردستان و بلوچستان، دمیده شده و همچنان این دو منطقه به عنوان قلب تپندهی این جنبش عمل میکنند.
ربع اول سدهی ٢١ که آن را به عنوان سدهی انقلاب زنان، تعریف میکنیم در آستانهی پایان است و خاورمیانه همچنان درگیر جنگ جهانی سومی است که دامنهی آن به تدریج گستردهتر میشود. در شرایطی که پیامدهای مخرب نظام سرمایهداری افزایش مییابد و از دیگر سو رژیمهای فاشیستی در منطقه در تلاش برای قدرتگیری بیشتر هستند؛ در نتیجه فقر، خشونت، تخریب زیستبوم و زنکشی، افزایش مییابد، نیاز به انقلابهای اجتماعی، به ویژه جنبش زنان، اجتنابناپذیر است. با نگاهی به جنبشهای ده سال اخیر در سطح جهان و به ویژه منطقهی خاورمیانه، میتوان گفت کە جنبش زنان نیرومندترین جنبش ضد نظام و سیستمهای ارتجاعی است. هدف این انقلاب به عنوان قیام نخستین مستعمره؛ تغییر در نوع زندگی و آزادی است. نقش ژنئولوژی در این انقلابها، ارتقای جامعهشناسی آزادی انقلابهای سدهی ٢١ است. از آنجایی که انقلاب زنان، چنین تغییر اجتماعی را به عنوان یک انقلاب اجتماعی، پیشبینی میکند، فراتر از یک انقلاب جنسیتی بوده و ژنئولوژی شامل همهی فعالیتها و مطالعات یک سیستم جایگزین است. این سیستم جایگزین بر مبنای سیاست دموکراتیک، اقتصاد کمونال، جامعهپذیری، همبستگی ارزشهای اخلاقی و زیباییشناختی که نمایندگی آن را زنان به عهده دارند، میباشد. مقاومت و مبارزات آزادی زنان در سراسر دنیا نشان داده که صرفا از طریق برخی از قوانین و رفرمهای درون-سیستمی، نمیتوان به نتیجهی مطلوب رسید؛ زیرا نظام مردسالاری و تمدن دولتی که سرمایهداری، تعمیقیافتهترین شکل آن است، بقای آن مدیون حفظ شرایط کنونی زنان است. از آنجایی که غیر ممکن است کە سیستم، پایههای خود را تخریب کند، به راهحلهایی جهت رفرم، متوسل خواهد شد که این رهیافتها به اهداف آزادی زنان، منجر نخواهد شد. با این حال تا زمانی که؛ سازمان، گستردهترین شبکههای مقاومتی زنان و فضاهای زندگی آزاد و نهادهای خوددفاعی مختص به زنان، ایجاد نگردد، غلبه بر سلطهی هزاران سالهی مردسالارانه، امکانپذیر نخواهد بود. اینجاست که نقش حزب زنان، کنفدرالیسم زنان و ژنئولوژی نمایان میگردد. تمرکز و پیشرفت بر روی انقلاب زنان زمانی نیرومندتر خواهد شد که مباحث نظری، جنبشهای عملی و پیوندهای سازمانی به صورت درهمتنیده عمل نمایند.
انقلاب زنان در سایهی نبردی مستمر در برابر ایدئولوژی جنسیتگرایی اجتماعی و فرهنگ تجاوز، مبارزهای اخلاقی و سیاسی در برابر سکسوالیتهای که به ابزار قدرت و استثمار مبدل گشته، دگرگونی در نهاد خانواده به عنوان یک مکانیسم ایدئولوژیک، همیشه فعال و ایجاد شیوهای از رابطهی میان زن و مرد بر مبنای زندگی مشترک آزاد، محقق خواهد شد. نقش ژنئولوژی؛ مطالعات و ارائهی تزهایی جهت تحقق این اهداف به عنوان مبنای علمی انقلاب زنان است. جنبش “ژن ژیان آزادی” با تاثیرات فرامنطقهای و دستاوردهای عظیم فرهنگی، اجتماعی و تاریخسازی که تاکنون داشته در این برههی تاریخی، نماد همبستگی و همدلی زنان در سراسر دنیاست و میتواند نقطهی کانونی مبارزات مشترک زنان در برابر ستم تاریخی و سیستماتیک، علیه زنان باشد و نقش کاتالیزور در پیشرفت جنبشهای اجتماعی در جغرافیای خاورمیانه ایفا نماید. آگاهی سیاسی و دانش زنان به سطحی رسیده است که دیگر نظامهای توتالیتر توانایی اعمال قوانین و رویکردهای همیشگی و سلیقهای را ندارند. این اصرار و تصمیم بر آزادی تاثیرگذار است و مسائل بسیاری را تغییر خواهد داد.